کلمه جو
صفحه اصلی

دادگری


مترادف دادگری : عدالت، عدل، قسط

متضاد دادگری : بیداد، ظلم

فارسی به انگلیسی

justice

مترادف و متضاد

عدالت، عدل، قسط ≠ بیداد، ظلم


فرهنگ فارسی

۱ - عمل دادگر عدالت . ۲ - حکومت به عدل و داد .

لغت نامه دهخدا

دادگری. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل دادگر. عادلی. دادگستری. عدل ورزی : و این قفندنه از هندوان بود ولیکن از نیکوسیرتی و دادگری همه او را فرمانبردار شدند. ( مجمل التواریخ ).
دادگری شرط جهانداری است
شرط جهان بین که ستمکاری است.
نظامی.

فرهنگ عمید

عمل دادگر، حکم کردن به عدل وداد.

جدول کلمات

عدالت

پیشنهاد کاربران

پیدا نکردن جواب

قسط . . . عدل . . . داد. . .


کلمات دیگر: