کلمه جو
صفحه اصلی

گازی

فارسی به انگلیسی

gaseous, gassy, pneumatic

فارسی به عربی

غازی

مترادف و متضاد

gaseous (صفت)
بخاری، گاز دار، گازی، دو اتشه

فرهنگ فارسی

گلی خوشبوی بهندی گیوره است

لغت نامه دهخدا

گازی.( اِ ) نام گلی است خوشبوی که بهندی گیوره گویند. ( برهان ). صحیح کازی است ( به کاف تازی و ذال معجمه ) بمعنی گل گیوره و عربی است ، مگر آنکه گوئیم به زای و کاف فارسی است و به ذال معجمه و کاف تازی معرب آن است. ( رشیدی از برهان قاطع چ معین ). و رجوع به کاذی شود.

گویش مازنی

/gaazi/ قسمت انتهایی خیار - بیماری عصبی و کج شدن موقتی چانه که در اثر آن پدید آید ۳نوعی حشره ی بید ۴سالک – سفیدک روی پوست & نوعی پشه ی بزرگ - ورم و آماس قسمتی از صورت و کشاله ی ران

۱قسمت انتهایی خیار ۲بیماری عصبی و کج شدن موقتی چانه که در ...


۱نوعی پشه ی بزرگ ۲ورم و آماس قسمتی از صورت و کشاله ی ران



کلمات دیگر: