کلمه جو
صفحه اصلی

تاب و توان


مترادف تاب و توان : تاب و توش، توانایی، قدرت مقاومت، یارایی

فارسی به انگلیسی

resistance

فرهنگ فارسی

( اسم ) قدرت نیروی مقاومت .

فرهنگ معین

(بُ تَ ) (اِمر. ) قدرت ، نیروی مقاومت .

لغت نامه دهخدا

تاب و توان. [ ب ُ ت َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قدرت. نیروی مقاومت.

واژه نامه بختیاریکا

هَزَین ( هزنگ )

پیشنهاد کاربران

تاب و طاقت

نا، قدرت. نیرو، زور، یارایی، رمق

قدرت وتوان

طاقت و شکیبایی و صبر و تحمل

صبرو تاب اوری -

رمق . نا . تاب

تحمل، شکیبایی

تیو


کلمات دیگر: