کلمه جو
صفحه اصلی

کار مهم

فارسی به عربی

ذرائع , ذریعة

مترادف و متضاد

expedience (اسم)
شتاب، اقتضاء، سودمندی، اقدام مهم، کار مهم

expediency (اسم)
شتاب، اقتضاء، سودمندی، اقدام مهم، کار مهم

masterwork (اسم)
کار مهم، شاهکار


کلمات دیگر: