کلمه جو
صفحه اصلی

اب حیات


برابر پارسی : ( آب حیات ) آب زندگی، جان فزا، زیست آب

فرهنگ اسم ها

اسم: آب حیات (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: abehayat) (فارسی: آب حیات) (انگلیسی: ab-hayat)
معنی: در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد، آب ( فارسی ) + حیات ( عربی ) در افسانه ها آب زندگانی که عمر جاویدان می دهد

فرهنگ فارسی

( آب حیات ) طبق روایات نام چشمه ایست در ناحیهای تاریک از شمال که موسوم به [ ظلمات ] است ٠ آشامیدن آن آب زندگی جاودانی بخشد ٠ گویند اسکندر طلب آن شد و نیافت و خضر پیغمبر بدان رسید و از آن آب آشامید و جاوید گشت : آب حیوان آب زندگی آب زندگانی آب بقائ آب خضر .
( اسم ) ۱- آب زندگانی ۲- نوعی حلواست مرکب از : شکر و کف چوبک و مغز پسته . ۳ - نوعی از شراب آمیخته با دوی. تند مائ الحیاه ۴ - نوعی از مهره ها برنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند. ۶ - دهان معشوق . ۷ - سخن گفتن معشوق . ۸ - محبت باری تعالی که هرکس را جرعه ای از آن چشم. فیاض بنوشانند معدوم و فانی نگردد . ۹ - سخنان اولیا و مردان کامل .
آب زندگانی

فرهنگ معین

( آب حیات ) (بِ حَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - آب زندگانی ، گویند چشمه ای است در ظلمت که هر از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت . ۲ - نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات . ۳ - نوعی از مهره ها

لغت نامه دهخدا

( آب حیات ) آب حیات. [ ب ِ ح َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب زندگانی :
آب حیات زیر سخنهای خوب اوست
آب حیات را بخور و جاودان ممیر.
ناصرخسرو.
کنونم آب حیاتی بحلق تشنه فروکن
نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی.
سعدی.
سیاهی گر بدانی عین ذاتست
بتاریکی درون آب حیات است.
شیخ محمود شبستری.
طبیبی چه خوش گفت در خاک بلخ
که آب حیاتست داروی تلخ.
امیرخسرو دهلوی.
چو هست آب حیاتت به دست تشنه ممیر
فلاتمت و من الماء کل شی حی.
حافظ.
|| بمجاز، دهان معشوق. || قسمی از شیرینی و حلوا. || نوعی از شراب به ادویه تند آمیخته و آن را ماءالحیات نیز گویند. || نوعی از مهره ها برنگ زرد که زنان از آن دستبند و امثال آن کنند.

دانشنامه عمومی

آب حیات. آب حیات ممکن است به جز نام اصلی (آب حیات) به مورد زیر اشاره داشته باشد:
آب حیات (رودبار جنوب)؛ روستایی در استان کرمان

آب حیات (رودبار جنوب). آب حیات (رودبار جنوب)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان نهضت آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۸۴ نفر (۱۲۱خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

آب حیات. (نیز: آب حیوان، آب بقا، آب زندگانی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب خضر، چشمۀ خضر، عین الحیوة، نهر الحیوة) در روایات و افسانه ها چشمه ای است که هر کس از آن بنوشد یا سر و تن را در آن بشوید جاودان می شود. در داستان های اسلامی از سه تن یاد شده است که درپی آب حیات رفته اند؛ دو تن از آنان خضر و الیاس پیامبرند که از این آب آشامیدند و زندگی جاودان یافته اند و یکی دیگر ذوالقرنین است که ناکام شد. آب حیات در اصطلاح صوفیان، کنایه از سرچشمۀ عشق و محبت است که هر کس از آن بچشد هرگز معدوم نگردد و گاهی به معنی ذات و حقیقت اشیا آمده است که عالم و آدم به نور او منوّرند. در بعضی منابع به معنی وجود مطلق است و به جلوه های تجلیات حق هم گفته می شود. به اعتباری دیگر جهان تاریک جسم، و آب حیات علم است. در مثنوی معنوی گاهی به معنی سیر باطنی سالک و احوالی که بر او می گذرد و امثال آن آمده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آب حیات. آب حَیات، یا آب زندگانی، آب زندگی، آب جاودانگی، آب جوانی، آب حیوان، آب بقا، عین الحیوة، نهرالحیوة، چشمه ای مفروض در ظلمات که هر کس از آن بنوشد یا سر و تن در آن بشوید، جوانی از سر گیرد، روزگار شادمان بگذراند و جاودانه زِید یا عمری بس دراز یابد.
در غرب آن را چشمه جوانی می گویند.اندیشه وجود چشمه جوانی، به ویژه در قرون وسطی در سراسر اروپا رواج گسترده داشت و با کشف «دنیای نو» تبلور بیش تری یافت چنان که چون در سال ۱۵۱۳م بونس دو لئون (۱۴۶۰ـ۱۵۲۱م) ایات فلوریدا را کشف کرد، به دنبال شنیدن گفت وگوهایی درباره چشمه های بهداشتی این ایالت، به جست وجوی چشمه جوانی در آن جا برخاست.
هیستینگز، ج۶، ص۱۱۵.
در میان قهرمانان جاودانی جوی، کهن تر از همه گیلگمش پهلوان حماسی بابلی و دارای منظومه ای به همین عنوان است که داستان وی در غرب آسیا گسترده بود.او بر شهر اِرِک (یا اوروک) فرمان می راند و وجودی دو سوم خدایی داشت با هیکلی درشت و اندامی فریبنده.دوستی به نام انکیدو داشت که از مرگ او سخت اندوهگین شد و به نزد نیای خویش اوت نپیشتیم که در طوفان بابل زندگی جاودانه یافته بود، رفت تا راز زندگی جاودان را از وی بپرسد.جدّش به او گفت که مرگ، سرنوشت چاره ناپذیر آدمی است.با این همه، نشان گیاهی را به وی داد که در ته دریاست و خوردن آن جوانی می بخشد.گیلگمش در بازگشت آن گیاه را به دست آورد، اما وقتی در راه بر سر چاه آب سردی درنگ کرد که خود را در آن شست وشو دهد، ماری دریایی آن گیاه را دزدید و گیلگمش تهیدست و دل شکسته بازگشت.از این پس آب حیات وارد زندگی قهرمانان می شود.
← رویین تنی
در روایات و داستانهای اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب حیات رفته اند.دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافته اند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس ، خضر و اسکندر ذوالقرنین .نام الیاس، یکی از پیامبران بنی اسرائیل ، دوبار در قرآن مجید آمده است.
انعام/سوره۶، آیه۸۵.
...

پیشنهاد کاربران

آب حیوان

آب سکندر

روزی که شوق زیارت درخاطرش نشست
مهری زعشق ولایت درسینه اش نشست

بار سفر بست ودامن کشان برفت
جایی که نورهدایت درباورش نشست

سیراب ازآب حیات، آن تشنه لب
گویاکه نفس شهادت درساغرش نشست

سیمرغ شدو پرگشودورفت تا آسمان
آنجا که راز شفاعت درباطنش نشست. . . باتشکر ازمجموعه وزین آبادیس

یعنی درصراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست. . . درهمین رابطه دوبیتی از امام راحل دارد که معظم له فرمود
***********
این شیفتگان که در صراطند همه *** جوینده چشمه حیاتند همه
حق می طلبند و خود ندانند آن را *** در آب به دنبال فراتند همه

water of life همچنانکه در کتاب مقدس مسیحیان آمده.
Fountain of youth همان گونه که در کتاب هرودوت درباره اسکندر مقدونی گفته شده.


کلمات دیگر: