کلمه جو
صفحه اصلی

ذهبی


مترادف ذهبی : زرین، زرین فام، طلایی، ذهبیه

عربی به فارسی

مطلا , زراندود , طلا يي , اب طلا کاري , زرين , اعلا , درخشنده


مترادف و متضاد

۱. زرین، زرینفام، طلایی
۲. ذهبیه


فرهنگ فارسی

محمد بن احمد مکنی به او عبدالله ملقب به شمس الدین از مشاهیر مورخان و محدثان شافعی ( ف. ۷۴۶ یا ۷۴۸ه.ق. ) او را تاریخی است از ظهور اسلام تا سال ۷۴٠ ه. ق .بنام (( تاریخ اسلام ) ) در ۱۲ مجلد و خود او ازین تاریخ کتابی چند بنام :العبر سیر النبلائ طبقات الحفاظ و طبقات القرائ تخریج کرده است و نیز از مولفات اوست : تجرید اسمائ الصحابه فی تلخیص اسد الغابه تذهیب تهذیب الکمال فی اسمائ الرجال دول اسلام الطب النبوی الکاشف .
( صفت ) ۱ - منسوب به ذهب طلایی زرین . ۲ - منسوب به فرقه ذهبیه .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (ص نسب . ) طلایی ، زرین .

لغت نامه دهخدا

ذهبی. [ ذَ ] ( ع ص نسبی ، اِ ) منسوب به ذَهَب. از ذهب. از زر. زرّین.زرینة. || برنگ زر. زرین. زرینه. دینارگون. || مارقشیشای ذهبی. رجوع به مارقشیشا شود. || زرگر.

ذهبی. [ ذَ هََ ] ( اِخ ) ( ابوجعفر الَ... ) در عیون الانباء آمده است : هو ابوجعفر احمدبن جرج کان فاضلا عالما بصناعة الطب جید المعرفة لها حسن التأتی فی اعمالها و خدم المنصور بالطب و کذلک ایضا خدم بعده للناصر ولده و کان یحضر مجلس المذاکرة فی الادب و توفی ابوجعفر الذهبی بتلمسان عند غزوة الناصر الی افریقیه ، عام ستمائة. ج 2 ص 81 وباز در صفحات 76 و 77 همان جلد ذیل حکایتی راجع به منصور آمده است : و نقم «المنصور» ایضا علی جماعة آخرمن الفضلاء الاعیان و امر ان یکونوا فی مواضع اخرواظهرانه فعل بهم ذالک بسبب مایدعی فیهم انهم مشنغلون بالحکمة و علوم الاوائل و هولاء الجماعة هم ابوالولیدبن رشد و ابوجعفر الذهبی و الفقیه ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم قاضی بجایة و ابوالربیع الکفیف و ابوالعباس الحافظ الشاعر و بقوا مدة ثم ان جماعة من الاعیان باشبیلیة شهدوا لابن رشد انه علی غیرما نسب الیه فرضی المنصورعنه و عن سائر الجماعة و ذلک فی سنة خمس و تسعین و خمسمائة و جعل ابا جعفر الذهبی مزواراً للطلبة مزواراً للاطباء و کان یصفه المنصور و یشکره و یقول ان اباجعفر الذهبی کالذهب الابریز الذی لم یزدد فی السبک الاجودة. و در قاموس الاعلام آمده است : ابوجعفر ذهبی ، یکی از حکمای مسلم و مشهور اندلس معاصر ابن رشد است.

ذهبی. [ ذَ هََ ] ( اِخ ) ( احمد الَ... ) نام یکی از شرفای فلالی بعد از اسماعیل السمین و پیش از عبداﷲ از 1139 تا 1141هَ. ق.

ذهبی. [ ذَ هََ ] ( اِخ ) الشافعی ( مصطفی ) ( 1280 )هَ. ق. مصطفی بن السید حنفی بن حسن الذهبی المصری مولداً و منشا. اخذ عن العلامة الدمنهوری و الفضل الفضالی و علیهما تخرج. و عن الحبر القویسنی و النور الشنواتی و غیرهما حتی برع فی اکثر الفنون و شاع فضله فی سائر الاقطار و تصدر للافراء و التدریس الی أن توفی. و از کتب اوست : 1 - رسالة فی تحریر الدرهم و المثقال و الرطل و المثقال -و هی رسالة صغیرة ألفها سنة 1272 هَ. ق. طبع حجر مط محمد أنسی 1283 ص 15 و طبعت قبلاً علی الحجر بمصرسنة 1282 و معها. 2 - الرسالة الذهبیة فی المسائل الدقیقة المنهجیة ( فقه شافعی ) و یلیها رسالة له فی تحریر الدرهم و المثقال و الرطل و المکیال ثم. 3 - رسالة فی المناسخة. 4 - رسالة فی تفسیر غریب القرآن العظیم. ( رتبه علی حروف المعجم ) طبع حجر ( دون تاریخ ).

ذهبی . [ ذَ ] (ع ص نسبی ، اِ) منسوب به ذَهَب . از ذهب . از زر. زرّین .زرینة. || برنگ زر. زرین . زرینه . دینارگون . || مارقشیشای ذهبی . رجوع به مارقشیشا شود. || زرگر.


ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) (ابوجعفر الَ ...) در عیون الانباء آمده است : هو ابوجعفر احمدبن جرج کان فاضلا عالما بصناعة الطب جید المعرفة لها حسن التأتی فی اعمالها و خدم المنصور بالطب و کذلک ایضا خدم بعده للناصر ولده و کان یحضر مجلس المذاکرة فی الادب و توفی ابوجعفر الذهبی بتلمسان عند غزوة الناصر الی افریقیه ، عام ستمائة. ج 2 ص 81 وباز در صفحات 76 و 77 همان جلد ذیل حکایتی راجع به منصور آمده است : و نقم «المنصور» ایضا علی جماعة آخرمن الفضلاء الاعیان و امر ان یکونوا فی مواضع اخرواظهرانه فعل بهم ذالک بسبب مایدعی فیهم انهم مشنغلون بالحکمة و علوم الاوائل و هولاء الجماعة هم ابوالولیدبن رشد و ابوجعفر الذهبی و الفقیه ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم قاضی بجایة و ابوالربیع الکفیف و ابوالعباس الحافظ الشاعر و بقوا مدة ثم ان جماعة من الاعیان باشبیلیة شهدوا لابن رشد انه علی غیرما نسب الیه فرضی المنصورعنه و عن سائر الجماعة و ذلک فی سنة خمس و تسعین و خمسمائة و جعل ابا جعفر الذهبی مزواراً للطلبة مزواراً للاطباء و کان یصفه المنصور و یشکره و یقول ان اباجعفر الذهبی کالذهب الابریز الذی لم یزدد فی السبک الاجودة. و در قاموس الاعلام آمده است : ابوجعفر ذهبی ، یکی از حکمای مسلم و مشهور اندلس معاصر ابن رشد است .


ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) (احمد الَ ...) نام یکی از شرفای فلالی بعد از اسماعیل السمین و پیش از عبداﷲ از 1139 تا 1141هَ . ق .


ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) الشافعی (مصطفی ) (1280)هَ . ق . مصطفی بن السید حنفی بن حسن الذهبی المصری مولداً و منشا. اخذ عن العلامة الدمنهوری و الفضل الفضالی و علیهما تخرج . و عن الحبر القویسنی و النور الشنواتی و غیرهما حتی برع فی اکثر الفنون و شاع فضله فی سائر الاقطار و تصدر للافراء و التدریس الی أن توفی . و از کتب اوست : 1 - رسالة فی تحریر الدرهم و المثقال و الرطل و المثقال -و هی رسالة صغیرة ألفها سنة 1272 هَ . ق . طبع حجر مط محمد أنسی 1283 ص 15 و طبعت قبلاً علی الحجر بمصرسنة 1282 و معها. 2 - الرسالة الذهبیة فی المسائل الدقیقة المنهجیة (فقه شافعی ) و یلیها رسالة له فی تحریر الدرهم و المثقال و الرطل و المکیال ثم . 3 - رسالة فی المناسخة. 4 - رسالة فی تفسیر غریب القرآن العظیم . (رتبه علی حروف المعجم ) طبع حجر (دون تاریخ ).


ذهبی . [ ذَ هََ ] (اِخ ) محمدبن احمد. مکنی به ابی عبداﷲ و ملقب بشمس الدین و مشهور بذهبی . یکی از مشاهیر مورخین است . او راست تاریخی از ظهور اسلام تا سال 740هَ . ق . بنام تاریخ اسلام در دوازده مجلد. و این اثری مقبول و در غایت اعتبار است . و هم خود او از این تاریخ کتابی چند بنام ، العبر. و سیر النبلاء و طبقات الحفاظ و طبقات القراء تخریج کرده است و بعض مورخین کتاب تاریخ اسلام او را تلخیص کرده اند. و شمس الدین محمدبن عبدالرحمن شماوی بر این کتاب ذیلی کرده است و وفات ذهبی بسال 748هَ . ق . بود. (از قاموس الاعلام ترکی ). و حاجی خلیفه کتب ذیل را بنام ذهبی مطلق آورده است و ظاهراً مراد محمدبن احمد است : اختصار اخبار الرواة علی بن یوسف قفطی . المقتنی فی سردالکنی . الکاشف ، مختصر معجم الشیوخ مشتمل بر هزار شیخ . المشتبه . ارجوزةفی اسماء المدلسین . مختصر تاریخ نیشابور تألیف حاکم . مجرد فی رجال کتب السته . اختصار تهذیب الکمال فی معرفة الرجال ، جمال الدین یوسف . و رجوع به محمدبن احمد الحافظ و رجوع به ابن قایماز شود. و در یکی از مآخذ آمده است : محمدبن احمد، ملقب به حافظ شمس الدین و معروف به ابن قایماز مصری . وفات او به سال 746 هَ . ق . و بعضی 748 گفته اند. او راست : مختصر اطراف الکتب الستة. مختصر تاریخ النحاة. الاعلام بالوفیات . تجرید فی اسماء الصحابة. مختصر ذیل ابن دبیثی در تاریخ بغداد. کتاب تاریخ اسلام . کتاب عبر. کتاب سیر النبلاء. کتاب طبقات الحفاظ. (این کتاب بطبع رسیده است ). کتاب طبقات القراء. کتاب تذکرة الحفاظ. کتاب اختصار تاریخ خوارزم تألیف محمدبن محمدبن ارسلان . کتاب تاریخ خلفاء راشدین . کتاب اخبار قضاة دمشق . کتاب التعزیة الحسنة بالاعزة. کتاب دول الاسلام . کتاب تهذیب الاسماء. (و این کتاب بطبع رسیده است ). و در ریحانة الادب آمده است :
محمدبن احمدبن عثمان بن قایماز، ترکمانی الاصل و دمشقی المسکن و المدفن شافعی المذهب شمس الدین اللقب ابوعبداﷲ الکنیة ذهبی الشهرة. محدث ، حافظ، مورخ مشهور که در سوم ربیع الثانی 673 هَ . ق . متولد و از اوان صغر بقرائت حدیث پرداخته و برای تحصیل آن مسافرتها کرده و از مشایخ بسیاری که بیشتر از یک هزار و دویست تن میباشند استماع حدیث کرده و تاج الدین سبکی که از تلامذه ٔ اوست گوید:
ذهبی محدث عصر و خاتمة الحفاظ و حامل لوای اهل سنت ، وجماعت و در حفظ حدیث و رجال حدیث امام اهل عصر خود است و با این همه مراتب عالیه که در علم حدیث و رجال داراست در تواریخ و سیر نیز مهارتی بسزا دارد بلکه از مشاهیر مورخین اسلامی میباشد و مشاهیر وقایع دوره ٔاسلامی را از بدو ظهور آن دین مقدس تا سال هفتصد و چهلم هجرت خصوصاً اخبار و وقایع محدثین را در رشته تألیف آورده و «تاریخ الاسلام » نامیده و بعضی از افاضل آنرا تلخیص و شمس الدین محمدبن عبدالرحمن آنرا تذییل کرده است و در حدیث و رجال نیز تألیفات مفیده ٔ بسیار دارد که همه ٔ آنها محل استفاده ٔ اهل علم است و از بلاد بعیده برای خواندن و شنیدن از خود او و برای استنساخ آنها مسافرت می کنند:
1 - تاریخ الاسلام که ذکر شد. 2 - تجرید اسماء الصحابة فی تلخیص اسدالغابة. 3 - تذکرة الحفاظ و این هر دو در حیدرآباد هند چاپ شده . 4 - تذهیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال که درقاهره چاپ شده . 5 - دول الاسلام که در حیدرآباد چاپ شده . 6 - سیر النبلاء. 7 - طبقات الحفاظ که آنرا جلال الدین سیوطی تلخیص کرده و در غوطه چاپ شده است . 8 - طبقات القراء. 9 - الطب النبوی که در مصر چاپ شده . 10 - العبر بخبر غبر. 11 - الکاشف . 12 - مختصر السنن الکبیر للبیهقی . 13 - المشتبه فی اسماء الرجال یا مشتبه النسبة که در لیدن چاپ شده . 14 - المعجم الصغیر. 15 - المعجم الکبیر. 16 - میزان الاعتدال فی نقد الرجال یا فی اسماء الرجال که در لکناو و قاهره چاپ شده است . و غیر اینها و ذهبی درباره ٔ شیخین محبت بی نهایت داشته ودر شب ذیقعده ٔ سال 748هَ . ق . (ذمح ) در دمشق درگذشته و در باب الصغیر مدفون گردید و چند سال پیش از وفات خود نابینا بوده است . (ریحانة الادب ص 55 و 56). و در الاعلام زرکلی آمده است : ذهبی : 673 - 748 هَ . ق . / 1274 - 1348 م . محمدبن احمدبن عثمان بن قایماز الذهبی ، شمس الدین ، ابوعبداﷲ: حافظ، مورخ علامة محقق . مولده و وفاته فی دمشق . رحل الی القاهرة و طاف کثیراً من البلدان . و کف بصره سنة 741 هَ . ق . تصانیفه کثیرة تقارب المئة، منها «دول الاسلام - ط» جز آن . و «طبقات الحفاظ - ط» و المشتبه فی الاسماء و الانساب والکنی و الالقاب ط» و «العباب - خ » فی التاریخ . و «تاریخ الاسلام الکبیر - خ » 36 مجلداً و «سیر الاعلام النبلاء - خ » و «الاصابة فی تجرید اسماء الصحابة - ط» و «تذکرة الحفاظ - ط» اربعة اجزاء. و«الکاشف خ » فی تراجم رجال الحدیث . و «العبر فی اخبار البشر - خ » و «طبقات القراء - خ » و «معجم اشیاخه -خ » و «الامامة الکبری - خ » و «الکبائر - خ ». و «تذهیب تهذیب الکمال - خ » فی رجال الحدیث . و «میزان اعتدال فی نقد الرجال - خ ». و «آداب حملة العلم - خ » رسالة. و «المستدرک علی مستدرک الحاکم - خ » فی الحدیث . واختصر کثیراً من الکتب . فوات 2 - 183 و نکت و ذیلا طبقات الحفاظ - خ . (الاعلام زرکلی ج 3 ص 853). و صاحب معجم المطبوعات گوید: شمس الدین (673 - 748 هَ . ق .) ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن عثمان بن قایماز شمس الدین الذهبی الدمشقی الفارقی الشافعی ولد بدمشق و درس الحدیث من صغره و رحل فی طلبه حتی اتقنه ، ثم انتقل الی مصر و قراء فیها العلوم الشرعیة سمع من خلائق یزیدون علی الف و مأتین و اخذ الفقه عن الکمال الزملکانی و ابن قاضی شهبه و لما عاد الی دمشق عین استاذاً الحدیث فی مسجد ام صالح ثم فی المدرسة الاشرفیة و غیرها. سمع من الجمع الکثیر و مازال یخدم هذا الفن (الحدیث ) الی ان رسخت فیه قدمه و تعب اللیل و النهار و ماتعب لسانه و قلمه و ضربت باسمه الامثال و قام بدمشق یرحل الیه من سائر البلاد و تناویه السوءالات من کل ناد اطنب فیه السبکی ثم قال : و هو علی الخصوص سیدی و معتمدی و له علی من الجمیل ما اخجل وجهی و أملاء یدی جزاه اﷲ عنی افضل الجزاء و قال البرزالی فی معجمه : رجل فاضل صحیح المذهب اشتغل و حصل و رحل و کتب الکثیر. و قال ابن شاکر الکتبی فی ترجمته حافظ لایجاری و لاحظ لایباری اتقن الحدیث و رجاله و نظر علله و احواله و عرف تراجم الناس و ازال الابهام فی تواریخهم والالباس ، جمع الکثیر، و نفع الجم الغفیر و اکثر من التصنیف و وفر بالاختصار مؤنة التطویل فی التألیف له تاریخ الاسلام فی اثناعشر مجلداً اربی فیه علی من تقدمه بتحریر اخبار المحدثین خصوصاً و قطعه من سنة سبعمائه و اختصر منه مختصرات کثیرة منها العبر و سیر النبلا و ملخص التاریخ قدر نصفه و طبقات الحفاظ و طبقات القراء و الاشارة و غیرذلک و قد عدد صاحب المنهل الصافی مؤلفاته ، کانت وفاته بدمشق . 1- تجرید اسماءالصحابة تلخیص اسدالغابة اوله الحمدﷲ العلی الاعلی - ذکر فیه ان کتاب ابن الاثیر (ای اسدالغابة) نفیس مستقصی لاسماء الصحابة الذین ذکروا فی الکتب الاربعة وهو کتاب ابن منده و کتاب ابی نعیم و کتاب ابی موسی الاصبها نیین و کتاب ابن عبدالبر قال وزدت انا طائفة من الصحابة الذین نزلواحمص . الخ جزء 2 حیدرآباد سنة 1315عدد صحائف الجزئین 828. 2- تذکرة الحفاظ (او) تذکرة حفاظ الحدیث جزء 4 حیدرآباد (دون تاریخ ). 3- تذهیب تهذیب الکمال فی اسماء الرجال (رجال الحدیث ) انظر خلاصة تذهیب التهذیب لاحمدبن عبداﷲ الخزرجی . 4-دول الاسلام - وصل به الی سنة 715 هَ . ق . و ذیله السخاوی الی سنة 744جزء 2 حیدرآباد 1333. 5-رسالة فی الرواة الثقاةالمتکلم فیهم بما لایوجب ردهم - مصر 1324 هَ . ق . و فی مجموعة رقم 60. 6- الطب النبوی - و فی کشف الظنون لجلال الدین السیوطی و لکن ینافیه ما بآخر النسخة الخطیة المودوعة فی دار الکتب المصریة (الفهرست جزء 6 ص 23) و هو مرتب علی ثلاثة فنون فی قواعد الطب فی الادویة و الاغذیة فی علاج الامراض طبع حجر مصر دون تاریخ نحو 1861 و بها مشه تسهیل المنافع فی الطب و الحکمة لابراهیم بن ابی ابکر الازرق و طبعت ترجمته باللغة الفرنسیة فی الجزائر سنة 1860م . 7- طبقات الحفاظ - لخصه جلال الدین السیوطی و زاد علیه - انظر سیوطی طبقات الحفاظ. 8- کتاب العلو للعلی الغفار فی صحیح الاخبار و سقیمها طبع علی نفقة محمد افندی ناصیف عن نسخة مطبوعة طبعاً حجریاً فی الهند - مط المنار 1332 ص 356. 9- المشتبه فی اسماء الرجال (رجال الحدیث ) و یسمی ایضاً مشتبه النسبة. اوله : الحمدﷲ الذی لم یتخذ ولداً و لم یکن له شریک الخ قال علقت فیه کلام الحافظ عبدالغنی بن سعید الازدی و ابن ماکولا و ابن نقطة و ابن علاء الفرضی و غیرهم لکن اعتمد فیه علی ضبط القلم فکثر فیه الغلط و التحریف (کشف الظنون ) لیدن 1863 و طبع بعنایة الاستاذ ذی یونغ الهولندی لیدن 1881 ص 612 و12. 10 - میزان الاعتدال فی نقد الرجال و هو کتاب جامع لنقد رواةالاثار حاوِ لتراجم ائمة الاخبارمع ایجاز العبارات و ایفاء الاشارات و قال فی کشف الظنون هو کتاب جلیل فی ایضاح نقلة العلم النبوی الفه بعد کتابه المغنی و زاد علیه زیادات حسنة من الرواة المذکورین فی الکتاب المذیل علی الکامل لابن عدی و رتبه علی حروف المعجم لکناو 1884 و 1301 جزء 3 مطالسعادة 1325. (معجم المطبوعات ). و رجوع به ابن قایماز شود.


پیشنهاد کاربران

طلایی


کلمات دیگر: