کلمه جو
صفحه اصلی

ماجراجویی


مترادف ماجراجویی : آشوب طلبی، بلواجویی، شرطلبی، فتنه جویی، غوغاطلبی، حادثه جویی، واقعه طلبی

فارسی به انگلیسی

adventure, escapade

فارسی به عربی

مغامرة

مترادف و متضاد

آشوب‌طلبی، بلواجویی، شرطلبی، فتنه‌جویی، غوغاطلبی


حادثه‌جویی، واقعه‌طلبی


۱. آشوبطلبی، بلواجویی، شرطلبی، فتنهجویی، غوغاطلبی
۲. حادثهجویی، واقعهطلبی


فرهنگ فارسی

ماجرای جویی حادثه جویی

لغت نامه دهخدا

ماجراجویی. [ج َ ] ( حامص مرکب ) حادثه جویی. هنگامه طلبی. شرطلبی.

دانشنامه عمومی

ماجراجویی تجربه ای مهیج و غیرمعمول است. ممکن است یک مسئولیت دلاورانه معمولاً خطرپذیر و ریسکی با یک نتیجه تضمین نشده باشد. ماجراجویی ها ممکن است فعالیت هایی با برخی پتانسیل های خطرات فیزیکی باشند همچون جهانگردی، چتربازی، کوهنوردی، رودگردی یا شرکت در ورزش های مخاطره آمیز. همچنین این اصطلاح به طور گسترده برای اشاره به هرگونه امر جسورانه که به صورت بالقوه با خطر فیزیکی، مالی یا روانشناختی همراه باشد استفاده می شود همچون یک تجارت مخاطره آمیز، یک رابطه عاشقانه، یا دیگر مسئولیت های بزرگ در زندگی.
گردشگری
ورزش
تجربه های ماجراجویانه انگیختگی ایجاد می کنند، که ممکن است به عنوان عامل منفی ترس یا عامل مثبت تچان یا جریان روان متمرکز تفسیر شود و آن طور که قانون یرکس دادسن ‏(en)‏ می گوید می تواند آسیب رسان و دردناک باشد. برای برخی از مردم، ماجراجویی تبدیل به یک تعقیب و گریز بزرگ درون خود و از خود می شود. مطابق ماجراجویی آندره مالرو، در کتابش چگونگی زندگی آدمی (۱۹۳۳) می گوید:
اگر یک مرد آماده خطر کردن بر سر زندگی اش نباشد، جایگاه محترمش کجاست؟
به طور مشابه هلن کلر می گوید که:

پیشنهاد کاربران

Curions

Adventure.

در پارسی " گربزی "
گربزه = جربزه


کلمات دیگر: