مترادف چارپایه : کرسی
چارپایه
مترادف چارپایه : کرسی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
کرسی
کرسی، عسلی، مدفوع، عن، چارپایه، صندلی مستراح فرنگی، پیخال
فرهنگ فارسی
( اسم ) چهار پایه
چار پا و هر چیز که دارای چهار پایه باشد . کرسیچه . نوعی صندلی مخصوص که در کفشدوزیها یا قهوه خانه ها برای نشستن بکار میرود .
چار پا و هر چیز که دارای چهار پایه باشد . کرسیچه . نوعی صندلی مخصوص که در کفشدوزیها یا قهوه خانه ها برای نشستن بکار میرود .
لغت نامه دهخدا
چارپایه.[ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) چارپا و هر چیز که دارای چهار پایه باشد. ( ناظم الاطباء ). || کرسیی که دارای چهارپایه باشد. کرسیچه. نوعی صندلی مخصوص که در کفشدوزی ها یا قهوه خانه ها برای نشستن بکار میرود.
کلمات دیگر: