۱ - پرد. نقاشی یا تصویر برجسته. ۲ - تخته یا قطع. فلزی که روی آن عنوان شخص یا موسسه را نویسند و بدر یا دیوار خانه یا مغازه نصب کنند. ۳- تخته سیاه که درمدارس روی آن با گچ چیز نویسند.
فرهنگ معین
(لُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - صفحة نقاشی . ۲ - تخته ای سیاه یا سبز در کلاس درس . ۳ - صفحه ای از جنس فلز، پلاستیک ... که نام یا مشخصات محلی روی آن قید شده باشد. ۴ - (عا. ) بسیار متمایز و مشخص .
۱. پرده ای که روی آن تصویر کسی، چیزی، یا منظره ای را ترسیم کرده باشند. ۲. صفحۀ فلزی یا چوبی که که بر سر در مکان ها، گذرگاه ها، فروشگاه ها و مؤسسه ها نصب می کنند و نام یا اطلاعات دیگری راجع به آن محل را بر روی آن درج می نمایند. ۳. (صفت ) [عامیانه، مجاز] انگشت نما، شهره.
اصطلاحات
معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> تابلو کسی که از سر و ریختش پیداست که اهل منقل و وافور است؛ انگشت نما، مشهور، واضح و معلوم. مثال: این که جوابش تابلوِه ! ؛ ضایع بودن
دانشنامه عمومی
تابلو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: تابلو (علامت) تابلو برق، فضائی که تجهیزات برقی در آن نصب می شود تابلوی اعلانات تابلو راهنمایی و رانندگی تابلوی نقاشی
wiki: هتل یا تئاتر یا سینما نصب می شود. علامت (هایی) دارد تا اسم مکان یا در تئاتر و سینما، اسم فرد یا افرادی که در نمایش یا فیلم شرکت می کنند را نشان دهد. تابلو با مشخصه لامپ های رنگی (معمولاً زرد و سفید) که چشمک می زنند یا نوری که رویه دارد قابل تشخیص است.
در زبان انگلیسی به تخته board گفته می شود که با واژه ی بریده شده سنجیدنی است . ، از آنجا که تخته ، چوب بریده شده از درخت می باشد و چوبی است که به شکل مسطح و تخت از درخت بریده شده، این گونه نامگذاری شده است . در زبان لاتین به board انگلیسی، tabula گفته می شود . همین واژه در زبان فارسی به تابلو تغییر یافته است . بنابراین تابلو در اصل به معنی چوب بریده شده ی مسطح می باشد .
تابلو: بُرد ( به معنای بریده ای از چوب، فلز و دیگر مواد )