کلمه جو
صفحه اصلی

عاق کردن

فارسی به انگلیسی

damn, deny, disown, ostracize

فارسی به عربی

احرم , ارفض تملک

مترادف و متضاد

damn (فعل)
لعنت کردن، عاق کردن

curse (فعل)
فحش دادن، نفرین کردن، عاق کردن، عمل کفر امیز کردن، ناسزا گفتن

anathematize (فعل)
نفرین کردن، لعنت کردن، عاق کردن، مردود ساختن

disinherit (فعل)
عاق کردن، از اری محروم کردن

فرهنگ معین

(قّ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) نفرین کردن پدر و مادر فرزند خود را.

پیشنهاد کاربران

عاقیدَن.


کلمات دیگر: