مترادف پا در هوا : آویخته، بلاتکلیف، بی ثبات، معلق، معوق، بی اساس، بی اصل، بی پایه، نامشخص
پا در هوا
مترادف پا در هوا : آویخته، بلاتکلیف، بی ثبات، معلق، معوق، بی اساس، بی اصل، بی پایه، نامشخص
فارسی به انگلیسی
unconfirmed, (quite) in the air, illusive
airy, problematic, inconclusive
فرهنگ فارسی
( صفت ) بی اصل بی اساس : سخنش پادر هواست .
کنایه ازکارناپایداروبی اساس، یاوه وبی اصل
کنایه ازکارناپایداروبی اساس، یاوه وبی اصل
فرهنگ معین
(دَ. هَ )(ص مر. )۱ - بی اصل ، بی اساس . ۲ - معلق ، بلاتکلیف .
لغت نامه دهخدا
پا در هوا. [ دَ هََ ] ( ص مرکب ) بی اصل. بی اساس ، چون سخنی و گفتاری.
فرهنگ عمید
۱. کار ناپایدار و بی اساس.
۲. یاوه و بی اصل.
۲. یاوه و بی اصل.
واژه نامه بختیاریکا
بَند به کَد
لنگ جیت ( لِنگا جیت )
لنگ جیت ( لِنگا جیت )
پیشنهاد کاربران
پادرهوا:بلاتکلیف، بی اساس، گرفتاری، بی اصل، معلق، بیچاره
Up in the air
کلمات دیگر: