برابر پارسی : باورپذیر، شایان باور
قابل اطمینان
برابر پارسی : باورپذیر، شایان باور
فارسی به انگلیسی
reliable
فارسی به عربی
صلب , موثوق ، لایحْطِی
مترادف و متضاد
سفت، خالص، یک پارچه، سخت، محکم، بسته، قوی، نیرومند، استوار، قابل اطمینان، جامد، توپر، مستحکم، منجمد، حجمی، سه بعدی، ز جسم
راز دار، موثق، معتبر، قابل اعتماد، موتمن، قابل اطمینان، معتمد، قابل اتکا، مورد اطمینان
درست، موثق، قابل اعتماد، قابل اطمینان، مورد اعتماد، امین
قابل اعتماد، قابل اطمینان، مورد اعتماد، توکل پذیر
مشهور، قابل اطمینان، قابل شهرت
فرهنگ فارسی
← اطمینانپذیر
فرهنگستان زبان و ادب
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ← اطمینان پذیر
کلمات دیگر: