کلمه جو
صفحه اصلی

شوانی

فرهنگ فارسی

شبانی چوپانی .

لغت نامه دهخدا

شوانی. [ ش ُ / ش َ ] ( حامص ) شبانی. چوپانی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شوان و شبانی شود.

شوانی. [ ش َ ] ( ع اِ ) ج ِ شانیة، به معنی نوعی از کشتی. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شانیة شود.

شوانی ٔ. [ ش َ ن ِءْ ] ( ع ص ،اِ ) ج ِ شانی ٔ. ( از اقرب الموارد ). مالهائی که بدانها بخل نتوان کرد که گویا شخص آنها را دشمن داشته و بذل کرده است. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شانی شود.

شوانی ٔ. [ ش َ ن ِءْ ] (ع ص ،اِ) ج ِ شانی ٔ. (از اقرب الموارد). مالهائی که بدانها بخل نتوان کرد که گویا شخص آنها را دشمن داشته و بذل کرده است . (ناظم الاطباء). و رجوع به شانی ٔ شود.


شوانی . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شانیة، به معنی نوعی از کشتی . (از اقرب الموارد). رجوع به شانیة شود.


شوانی . [ ش ُ / ش َ ] (حامص ) شبانی . چوپانی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شوان و شبانی شود.



کلمات دیگر: