روزی خور
فارسی به انگلیسی
receiving daily food from Providence
فرهنگ فارسی
روزی خورنده . روزی خوار
لغت نامه دهخدا
روزی خور. [ خوَر / خُر ] ( نف مرکب ) روزی خورنده. روزی خوار :
نشاید همه کشتن از بهر خویش
که روزی خورانند از اندازه بیش.
نشاید همه کشتن از بهر خویش
که روزی خورانند از اندازه بیش.
نظامی.
و رجوع به ترکیبات مترادف آن شود.کلمات دیگر: