کلمه جو
صفحه اصلی

دعجه

فرهنگ فارسی

نیک سیاهی چشم با فراخی آن و یا نیک سیاهی چشم در نیک سپیدی آن .

لغت نامه دهخدا

( دعجة ) دعجة. [ دُ ج َ ] ( ع اِمص ) نیک سیاهی چشم با فراخی آن ، و یا نیک سیاهی چشم در نیک سپیدی آن. ( از منتهی الارب ). سیاه بودن و فراخ بودن چشم. ( از اقرب الموارد ). دعج. و رجوع به دعج شود.

دعجة. [ دُ ج َ ] (ع اِمص ) نیک سیاهی چشم با فراخی آن ، و یا نیک سیاهی چشم در نیک سپیدی آن . (از منتهی الارب ). سیاه بودن و فراخ بودن چشم . (از اقرب الموارد). دعج . و رجوع به دعج شود.



کلمات دیگر: