کلمه جو
صفحه اصلی

عمادالدوله

فرهنگ فارسی

بویی . علی بو بویه از امیران آل بویه ( جل.۳۲٠ ه.ق ./ ۹۳۲ م .- ۳۳۸ ه.ق / ۹۴۲ م .ف. ۳۳۸ ه.ق . ) بویه سه پسر داشت بنامهای علی حسین احمد که در خدمت ماکان کاکی در آمدند و پس از شکست ماکان از مرد آویج خدمت مرد آویج را قبول کردند. مرد آویج حکمرانی کرج را بعلی ( عماد الدوله ) واگذار کرد . علی نسبت باهالی کرج کمال محبت را نمود و قصد تسخیر اصفهان کرد و پس از مغلوب نمودن این یاقوت وارد آن شهر شد ( ۳۲۱ ه.ق . ) . مرد آویج برادر خود را بدفع علی فرستاد . عماد الدوله اصفهان را ترک کرده به ارجان رفت و آنجا را بدون جنگ گرفت . در ابتدای سنه ۳۲۲ ه.ق . جنگی میان عمادالدوله و یاقوت رخ داد . یاقوت بکلی مغلوب و منکوب گردید . عمادالدوله پایتخت خود را شیراز قرار داد و در ۳۳۸ ه.ق . دارفانی را وداع کرد و چون فرزند نداشت پسر رکن الدوله حسن را موسوم به [ فناخسرو ] ملقب بعضدالدوبه ولیعهد خویش ساخت و پس از فوت عمادالدوله عضدالدوله جانشین وی شد .
محمد بن محمود بن سبکتکین ملقب به عماد الدوله

لغت نامه دهخدا

عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) قاوردبیک بن چغری بیک ، مشهور به قراارسلان و ملقب به عمادالدین یا عمادالدولة. اولین تن از سلاجقه ٔ کرمان . رجوع به قاورد (ابن چغری بیک ...) و قراارسلان (عمادالدوله ...) شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) مسعودبن ابراهیم بن مسعودبن محمودبن سبکتکین ، ملقب به عمادالدوله . رجوع به عمادالدوله ٔ غزنوی (مسعودبن ...) شود.


عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) ابراهیم طفغاج بن نصر، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عمادالدولة. از سلاطین ایلک خانیه ترکستان. رجوع به ابراهیم طفغاج و آل افراسیاب و عمادالدوله ایل»خانی شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ / دَ ل َ ] ( اِخ ) ابوالخیر. وی پدر خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی ، وزیر غازان خان و اولجایتو است. رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 488 و ذیل جامعالتواریخ رشیدی ، تألیف حافظ ابرو ص 41 شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) ابوکالنجار ( یا کالیجار ) مرزبان بن سلطان الدوله شجاع بن بهاءالدوله دیلمی ، ملقب به عزالملوک عمادالدوله یا عمادلدین اﷲ یا عماددین اﷲ. هفتمین تن از دیالمه فارس. رجوع به ابوکالنجار ( مرزبان بن سلطان الدوله... ) و عماد لدین اﷲ شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ )بوزان بن الفقشت. حاکم قزوین. وی غلام زاده سلطان ملکشاه سلجوقی بود و پس از اینکه فخرالمعالی شرفشاه بن محمدجعفر در سال 484 هَ. ق. درگذشت ، این عمادالدوله به حکومت قزوین منصوب گشت و با پسرش الفقشت ، مجموعاً پنجاه ویک سال حکومت کردند. ( از تاریخ گزیده حمداﷲ مستوفی چ نوائی ص 796 ).

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) تورانشاه بن قاورد سلجوقی ، ملقب به عمادالدوله و محیی الدین. چهارمین از سلاجقه کرمان است. رجوع به عمادلدوله سلجوقی شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) عبدالملک بن احمدبن یوسف بن احمد جذامی ملقب به عمادالدوله. از امرای دولت هودی. رجوع به عمادالدوله هودی شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْدَ ل َ ] ( اِخ ) علی بن بویه دیلمی. اولین از دیالمه ٔفارس. رجوع به عمادالدوله دیلمی ( علی بن... ) شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) قاوردبیک بن چغری بیک ، مشهور به قراارسلان و ملقب به عمادالدین یا عمادالدولة. اولین تن از سلاجقه کرمان. رجوع به قاورد ( ابن چغری بیک... ) و قراارسلان ( عمادالدوله... ) شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَل َ ] ( اِخ ) محمدبن محمودبن سبکتکین ، ملقب به عمادالدوله. رجوع به عمادالدوله غزنوی ( محمدبن... ) شود.

عمادالدوله. [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) مسعودبن ابراهیم بن مسعودبن محمودبن سبکتکین ، ملقب به عمادالدوله. رجوع به عمادالدوله غزنوی ( مسعودبن... ) شود.

عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ / دَ ل َ ] (اِخ ) ابوالخیر. وی پدر خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی ، وزیر غازان خان و اولجایتو است . رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 488 و ذیل جامعالتواریخ رشیدی ، تألیف حافظ ابرو ص 41 شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) ابراهیم طفغاج بن نصر، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عمادالدولة. از سلاطین ایلک خانیه ٔ ترکستان . رجوع به ابراهیم طفغاج و آل افراسیاب و عمادالدوله ٔ ایل»خانی شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) ابوکالنجار (یا کالیجار) مرزبان بن سلطان الدوله شجاع بن بهاءالدوله ٔ دیلمی ، ملقب به عزالملوک عمادالدوله یا عمادلدین اﷲ یا عماددین اﷲ. هفتمین تن از دیالمه ٔ فارس . رجوع به ابوکالنجار (مرزبان بن سلطان الدوله ...) و عماد لدین اﷲ شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) تورانشاه بن قاورد سلجوقی ، ملقب به عمادالدوله و محیی الدین . چهارمین از سلاجقه ٔ کرمان است . رجوع به عمادلدوله ٔ سلجوقی شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) عبدالملک بن احمدبن یوسف بن احمد جذامی ملقب به عمادالدوله . از امرای دولت هودی . رجوع به عمادالدوله ٔ هودی شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ] (اِخ )بوزان بن الفقشت . حاکم قزوین . وی غلام زاده ٔ سلطان ملکشاه سلجوقی بود و پس از اینکه فخرالمعالی شرفشاه بن محمدجعفر در سال 484 هَ . ق . درگذشت ، این عمادالدوله به حکومت قزوین منصوب گشت و با پسرش الفقشت ، مجموعاً پنجاه ویک سال حکومت کردند. (از تاریخ گزیده ٔ حمداﷲ مستوفی چ نوائی ص 796).


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْ دَل َ ] (اِخ ) محمدبن محمودبن سبکتکین ، ملقب به عمادالدوله . رجوع به عمادالدوله ٔ غزنوی (محمدبن ...) شود.


عمادالدوله . [ ع ِ دُدْدَ ل َ ] (اِخ ) علی بن بویه ٔ دیلمی . اولین از دیالمه ٔفارس . رجوع به عمادالدوله ٔ دیلمی (علی بن ...) شود.



کلمات دیگر: