کلمه جو
صفحه اصلی

عمادی

فرهنگ فارسی

شهریاری شاعر ایرانی اواخر قرن ششم ه. وی تخلص خود را از لقب عمادالدوله فرامرز پادشاه مازندران گرفته است . آغاز شاهری و شهرت وی از دستگاه همین امیر آغاز شده و پس از فوت او شاعر از مازندران بعراق رفت و بخدمت طغرل بن محمد رسید و او را مدح گفت و نواختها دید و در همان حال اتابک جهان پهلوان را نیز بستود . وفات او را در ۵۸۲ نوشته اند . سبک شعر وی همان سبک شاعران قرن ششم است . او افکار و مضامین باریک و دقیق را در عبارات روان و ترکیبات بدیع می پروراند . از دیوان وی نسخی در دست است .
مصطفی بن جعفر عمادی رومی ملقب به صنع الله فقیه و مفسر اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری

لغت نامه دهخدا

عمادی. [ ع ِ ] ( حامص ) ( از: عماد + یاء مصدری ) ستون بودن :
بسته در زنجیر، شادی چون کند؟
چوب اشکسته ، عمادی چون کند؟
مولوی.

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) از شعرای قرن ششم ایران بود که در ری پرورش یافت. وی مداح طغرل بن ارسلان و ممدوح اوحدالدین انوری و سیدحسن غزنوی بود و بسال 587 هَ. ق. درگذشت. این بیت از اوست :
مرا از شکستن چنان درد ناید
که از ناکسان خواستن مومیائی.
( از ریحانة الادب ج 3 ص 131 از قاموس الاعلام ج 5 ص 3206 ).

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) تیره ای از شعبه شیبانی ایل عرب ، که از ایلات خمسه فارس است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87 ).

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) ابراهیم بن عبدالرحمان بن محمدبن عمادالدین عمادی دمشقی حنفی. از ادبا و علمای شام در قرن یازدهم هَ. ق. است که در سال 1078 هَ. ق. درگذشت. و از جمله اشعار اوست :
لاتخش من شدة و لا نصب
و ثق بفضل الاله و ابتهج
و ارج اذا اشتد هم نازلة
فآخر السهم اول الفرج.
پدرش عبدالرحمان عمادی نیز از افاضل عصرخویش در شام بود. ( از ریحانة الادب ج 3 ص 130 از قاموس الاعلام ج 1 ص 577 ).

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) ابراهیم بن عبدالواحدبن علی بن سرور مقدسی عمادی ، مکنی به ابواسحاق و ملقب به عمادالدین. فقیه ونحوی و عالم به علم فرائض بود. وی در سال 543 هَ. ق. در جماعیل متولد شد و به دمشق و آنگاه به بغداد رفت و در سال 614 هَ. ق. درگذشت. او راست : الفروق ، در مسائل فقه. ( از معجم المؤلفین از البدایه ابن کثیر ج 13 ص 77 و شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 57 و الوافی صفدی ، نسخه خطی و سیرالنبلاء ذهبی ، نسخه خطی ).

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) احمدبن احمد عمادی مالکی ازهری دمرداشی ، ملقب به شهاب الدین. محدث بود و در سال 1115 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم المؤلفین از فهرست الفهارس کتانی ج 3 ص 209 ).

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن حجاج عمادی کمالی لاری ، ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالفتح. او راست : حقایق الارصاد فی دقائق الارشاد، که در حدود سال 800 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. ( از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 671 ).

عمادی. [ ع ِ ] ( اِخ ) حامدبن علی بن ابراهیم بن عبدالرحمان ( یا عبدالرحیم )بن عمادالدین حنفی دمشقی ، مشهور به عمادی. از مفتیان و علمای قرن دوازدهم هَ. ق. رجوع به حامدعمادی ( ابن علی بن... ) و مآخذ ذیل شود: ریحانة الادب ج 3 ص 131. سلک الدرر ج 2 ص 11. معجم المؤلفین ج 3 ص 180.هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 261. فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 208. الکشاف طلس ص 40. فهرس دارالکتب المصریة ج 8 ص 183. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 13 و... کتاب فی التراجم ایوبی ، نسخه خطی ص 95. السر المصون جمیل عظم ، نسخه خطی ص 47. فهرس المؤلفین بالظاهریة نسخه خطی.

عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) حامدبن محمد قونوی عمادی . مفتی روم در قرن دهم هَ . ق . رجوع به حامد عمادی (ابن محمد...) شود.


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبدالرحمان بن محمدبن عمادالدین عمادی دمشقی حنفی . از ادبا و علمای شام در قرن یازدهم هَ . ق . است که در سال 1078 هَ . ق . درگذشت . و از جمله اشعار اوست :
لاتخش من شدة و لا نصب
و ثق بفضل الاله و ابتهج
و ارج اذا اشتد هم نازلة
فآخر السهم اول الفرج .
پدرش عبدالرحمان عمادی نیز از افاضل عصرخویش در شام بود. (از ریحانة الادب ج 3 ص 130 از قاموس الاعلام ج 1 ص 577).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبدالواحدبن علی بن سرور مقدسی عمادی ، مکنی به ابواسحاق و ملقب به عمادالدین . فقیه ونحوی و عالم به علم فرائض بود. وی در سال 543 هَ . ق . در جماعیل متولد شد و به دمشق و آنگاه به بغداد رفت و در سال 614 هَ . ق . درگذشت . او راست : الفروق ، در مسائل فقه . (از معجم المؤلفین از البدایه ٔ ابن کثیر ج 13 ص 77 و شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 57 و الوافی صفدی ، نسخه ٔ خطی و سیرالنبلاء ذهبی ، نسخه ٔ خطی ).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) احمدبن احمد عمادی مالکی ازهری دمرداشی ، ملقب به شهاب الدین . محدث بود و در سال 1115 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین از فهرست الفهارس کتانی ج 3 ص 209).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حجاج عمادی کمالی لاری ، ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالفتح . او راست : حقایق الارصاد فی دقائق الارشاد، که در حدود سال 800 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 671).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) از شعرای قرن ششم ایران بود که در ری پرورش یافت . وی مداح طغرل بن ارسلان و ممدوح اوحدالدین انوری و سیدحسن غزنوی بود و بسال 587 هَ . ق . درگذشت . این بیت از اوست :
مرا از شکستن چنان درد ناید
که از ناکسان خواستن مومیائی .
(از ریحانة الادب ج 3 ص 131 از قاموس الاعلام ج 5 ص 3206).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب ، که از ایلات خمسه ٔ فارس است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) حامدبن علی بن ابراهیم بن عبدالرحمان (یا عبدالرحیم )بن عمادالدین حنفی دمشقی ، مشهور به عمادی . از مفتیان و علمای قرن دوازدهم هَ . ق . رجوع به حامدعمادی (ابن علی بن ...) و مآخذ ذیل شود: ریحانة الادب ج 3 ص 131. سلک الدرر ج 2 ص 11. معجم المؤلفین ج 3 ص 180.هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 261. فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 208. الکشاف طلس ص 40. فهرس دارالکتب المصریة ج 8 ص 183. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 13 و... کتاب فی التراجم ایوبی ، نسخه ٔ خطی ص 95. السر المصون جمیل عظم ، نسخه ٔ خطی ص 47. فهرس المؤلفین بالظاهریة نسخه ٔ خطی .


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) حمیدبن علی بن ابراهیم عمادی . فقیه بود و در سال 1171 هَ . ق . درگذشت . او راست : مغنی المستفتی عن سؤال المفتی . (از معجم المؤلفین ج 4 ص 83).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) شهاب الدین بن عبدالرحمان بن محمدبن محمد عمادی دمشقی حنفی . مفسر و فقیه و ادیب و نویسنده و شاعر قرن یازدهم هَ . ق . وی در سال 1007 هَ . ق . متولد شد و نزد حسن بوربینی و دیگران تلمذ کرد و مدتی مشغول تدریس شد و در دهم رجب سال 1078 هَ . ق . در دمشق درگذشت و در باب الصغیر دفن شد. او را کتابی است در تفسیر و فقه . (از معجم المؤلفین ج 4 ص 309 از خلاصةالاثر محیی ج 2 ص 231).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن محمدبن محمدبن محمدبن محمدبن عمادالدین عمادی دمشقی حنفی . فقیه و مفسر و ادیب قرن یازدهم هَ . ق . وی از فضلای عهد خود و ممدوح شعرا بود و در سال 978 هَ . ق . 1570 م . دردمشق متولد شد و در هفدهم جمادی الاولی سال 1051 هَ .ق . / 1641 م . در سن هفتادوسه سالگی درگذشت و در مقبره ٔ باب الصغیر دمشق دفن گشت . او راست : 1- تحریرالتأویل علی ما فی معانی بعض آی التنزیل . 2- الروضة الریافیمن دفن بداریا. 3- الصلاة الفاخرة بالاحادیث المتواترة. 4- المستطاع من الزاد لأفقر العباد ابن العماد. 5- المنسک . 6- الهدایة. 7- هدیة ابن العماد لِعُبّاد العباد فی الصلاة. و نیز او را اشعاری است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 131). و رجوع به مآخذ ذیل شود: هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 549. حدیقةالافراج احمد انصاری ص 132. سلافةالعصر ابن معصوم ص 372. الکشاف طلس ص 77. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1829. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 594 و ج 2 ص 724. فهرس دارالکتب المصریة ج 5 ص 208 و ج 8 ص 151. فهرست الخدیویة ج 1 ص 156 و ج 2 ص 569. فهرس المؤلفین بالظاهریة، نسخه ٔ خطی . عرف البشام فیمن ولی فتوی دمشق الشام خلیل مرادی ، نسخه ٔ خطی .


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن ابراهیم بن عبدالرحمان عمادی . شاعر و فقیه دمشق است در نیمه ٔ دوم قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هَ . ق . رجوع به علی عمادی شود.


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمد امین . از خطاطان مشهور ایران و نوه ٔ میر عماد حسنی مشهور، و کتابدار شاه عباس صفوی بود. خط او را معادل خط جدش می شمارند. وی در سال 1120 هَ . ق . در سن چهل وپنج سالگی در اصفهان درگذشت . (از ریحانة الادب ج 3 ص 131 از قاموس الاعلام ج 5 ص 3206).


عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن محمد دمشقی عمادی حنفی ، ملقب به عمادالدین . از علمای قرن دهم هَ . ق . است که در سال 986 هَ . ق . درگذشت . او راست : عشرة ابحاث من عشرة علوم . (از معجم المؤلفین ).


عمادی . [ ع ِ ] (حامص ) (از: عماد + یاء مصدری ) ستون بودن :
بسته در زنجیر، شادی چون کند؟
چوب اشکسته ، عمادی چون کند؟

مولوی .



عمادی . [ ع ِ ](اِخ ) محمدبن محمدبن مصطفی عمادی حنفی کردی ، مکنی به ابوالسعود. فقیه و اصولی و مفسر و شاعر عثمانی در قرن دهم هَ . ق . رجوع به ابوالسعود (ابن محمد عمادی کردی ) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 11 ص 301. شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 398. البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 261. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 65 و 247 و... نورعثمانیه کتبخانه ص 14. فهرس المؤلفین بالظاهریة، نسخه ٔ خطی . الکواکب السائره ٔ غزی ، نسخه ٔ خطی ص 130.


عمادی . [ ع ِ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عبدالستار عمادی کُردَری حنفی ، ملقب به حافظالدین و شمس الائمة و مکنی به ابوالوجد. فقیه و اصولی بود. در هجدهم ذی قعده ٔ سال 599 هَ . ق . متولد شد و در نهم محرم سال 642 هَ . ق . در بخارادرگذشت . او راست : 1- الرد و الانتصار لابی حنیفة امام فقهاء الامصار. 2- الفوائد المنیفة فی الذب عن ابی حنیفة. 3- کتاب فی حل مشکلات القدوری . (از معجم المؤلفین از فهرست الخدیویة ج 5 ص 59 و هدیة العارفین بغدادی ج 2 ص 122، و فهرست مخطوطات الظاهریة، نسخه ٔ خطی ).


عمادی .[ ع ِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن محمد عمادی ، ملقب به شهاب الدین (1007 - 1078 هَ . ق .). وی از فضلای دمشق بوده و او را نظمی نیکو و رسائل و تعلیقاتی در تفسیر و فقه است . (از الاعلام زرکلی از خلاصة الاثر ج 2 ص 231).


عمادی .[ ع ِ ] (اِخ ) مصطفی بن جعفر عمادی رومی ، ملقب به صنعاﷲ. فقیه و مفسر اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هَ . ق . رجوع به صنعاﷲافندی و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 12 ص 245. هدیة العارفین بغدادی ج 2 ص 439.



کلمات دیگر: