بد بخت و بد اقبال
شور دولت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شوردولت. [ دَ / دُو ل َ ] ( ص مرکب ) بدبخت. بداقبال :
تا روز رستخیز بماند در او مقیم
آن شوردولتی که بیفتد به چاه تو.
تا روز رستخیز بماند در او مقیم
آن شوردولتی که بیفتد به چاه تو.
سوزنی.
کلمات دیگر: