کلمه جو
صفحه اصلی

روشن سواد

فرهنگ فارسی

با وقوف و دانای در خواندن خط

لغت نامه دهخدا

روشن سواد. [ رَ / رُو ش َ س َ ] ( ص مرکب ) باوقوف و دانای در خواندن خط. ( ناظم الاطباء ). || صاحب آنندراج کلمه را بمعنی آنکه برخواندن و مطالعه نمودن خط و کتابت قدرت داشته باشد آورده و بیت ذیل را شاهد قرار داده است :
صبحها روشن سواد نسخه آرام نیست
سطرکردی در نظر از مشق رم آورده ایم.
بیدل ( از آنندراج ).
اما در این بیت روشن سواد معنی سواد و پیش نویس و خط قابل خواندن و تمیز مثل پاکنویس و بیاض دارد.


کلمات دیگر: