کلمه جو
صفحه اصلی

قسیسین

فرهنگ فارسی

جمع قسیس است در حالت نصبی و جری

لغت نامه دهخدا

قسیسین. [ ق ِس ْ سی ] ( ع اِ ) ج ِ قسیس است در حالت نصبی و جری. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) : ذلک بأن منهم قسیسین و رهباناً. ( قرآن 82/5 ). ج ِ قسیس. درجه سوم از درجات پنجگانه مانویه که بدین ترتیب بوده است : اول معلمین ، دویم هشتمین ، سیُم قسیسین ، چهارم صدیقین ، پنجم شماعین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قِسِّیسِینَ: کشیشان (قسیس معرب کشیش است )
ریشه کلمه:
قسیسین (۱ بار)

عالم نصاری. در المیزان فرموده: قسّیس معرب «کشیش» است در مجمع از زجاج نقل شده: قسیس و قس از روسای نصاری است و قس در لغت به معنی نمیمه و نشر حدیث است. در اقرب الموارد گفته: با واو و نون جمع بسته می‏شود برای تغلیب جانب و صفیّت بر اسمیّت. . رأفت نصاری بر مسلمین آن است که عده‏ای از آنها قسیس و راهب اند (و کلام حق را برای مردم افشاء می‏کنند) و نیز تکبر و خودپسندی نمی‏نمایند، ناگفته نماند قس در لغت به معنی سخن چین و چرانیدن خوب آمده است شاید مراد از آن معنای دوم یا معنای اول باشد به مناسبت نشر حدیث به وسیله آنها. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است. راغب اصل آن را جستجوکردن در شب گفته است.


کلمات دیگر: