کلمه جو
صفحه اصلی

عرق الجبین

فرهنگ فارسی

گویند لقیت منه عرق الجبین و آن مثلی است بمعنی اینکه در کار او باندازه ای رنج بردم و خسته شدم که پیشانی من عرق کرد شدت سکرات موت یا مشقت طلب حلال

لغت نامه دهخدا

عرق الجبین. [ ع ِ رَ قُل ْ ج ِ ] ( ع اِ مرکب ) گویند «لقیت منه عرق الجبین » وآن مثلی است به معنی اینکه در کار او به اندازه ای رنج بردم و خسته شدم که پیشانی من عرق کرد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ترکیب عرق جبین شود. || شدت سکرات موت. یا مشقت طلب حلال. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: