( صفت ) مونث صفراوی .
صفراویه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( صفراویة ) صفراویة. [ ص َ وی ی َ ] ( ع ص نسبی ) تأنیث صفراوی. رجوع به صفراوی و صفرا شود.
صفراویة. [ ص َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث صفراوی . رجوع به صفراوی و صفرا شود.
کلمات دیگر:
صفراویة. [ ص َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث صفراوی . رجوع به صفراوی و صفرا شود.