کلمه جو
صفحه اصلی

عرقی

فارسی به انگلیسی

perspiratory

عربی به فارسی

نژادي


فرهنگ فارسی

لقب و اثله ابن حسن عرقی مکنی به ابوالفیاض است وی محدث بود و از کثیر بن عبید و عمرو بن عثمان حمصی و یحیی بن عثمان روایت کرده است و طبرانی و عبیدالله بن علی جرجانی از او روایت کرده اند

لغت نامه دهخدا

عرقی . [ ع ِ قی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به عِرقة که آن شهرکی است در مشرق طرابلس شام . وجماعتی از بزرگان بدانجا منسوبند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ) (از معجم البلدان ). رجوع به عرقة شود.


عرقی. [ ع َ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به عَرَق. رجوع به عرق شود. || در تداول عامه ، آنکه معتاد به بسیار عرق خوردن است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

عرقی. [ ع َ قی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب است به عرقوة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به عرقوة شود.

عرقی. [ ع ِ قی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به عِرقة که آن شهرکی است در مشرق طرابلس شام. وجماعتی از بزرگان بدانجا منسوبند. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ) ( از معجم البلدان ). رجوع به عرقة شود.

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ )خانواده ای از اهل کنعان که در عرقة ساکن بودند، و عرقة در نزد تل عرقة به شمال طرابلس واقع، که پرستندگان عشتاروت در اینجا بودند. ( از قاموس کتاب مقدس ).

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب احمدبن حمزةبن احمد تنوخی عرقی ، مکنی به ابوالحسن است. وی محدث و شافعی مذهب بود و در اسکندریه نزد سلفی حدیث آموخت. تولد او را سال 462 هَ. ق. نوشته اند. او در اسکندریه درگذشت و جسد او به مصر حمل شد. ( از معجم البلدان ).

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب احمدبن سلیمان عرقی ، مکنی به ابوبکر است. وی محدث بود و از سعیدبن منصور و مهدی بن جعفر و دیگران روایت کرده است. و محمدبن یوسف بن بشر حافظ هروی ، ازوی روایت کرده است. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب احمدبن محمدبن حارث بن محمدبن عبدالرحمان بن عرق حمصی یحصبی عرقی است ، و نسبت به جد دارد. او محدث بود و از پدر روایت دارد و ابوالقاسم طبرانی ازاو روایت کرده است. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب بشربن نصربن منصور عرقی ، مکنی به ابوالقاسم است. وی فقیه شافعی مذهب بود و نسبت او به «عرق » یکی از خادمان سلطان ، که برید مصر را به عهده داشت ، می باشد. تولدبشر در بغداد بود سپس به مصر رفت و به سال 302 هَ.ق. در آنجا درگذشت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب حسین بن عیسی انصاری خزرجی عرقی ، مکنی به ابوالرضا است. وی محدث بود و از یوسف بن یحیی و محمدبن عبده و عبداﷲبن احمدبن ابی مسلم طرطوسی و محمدبن اسماعیل صائغ و دیگران روایت کرده است. و ابوالحسین بن جمیع و ابوالمفضل محمدبن عبداﷲبن محمد شیبانی و دیگران از او روایت کرده اند. ( از معجم البلدان ).

عرقی. [ ع ِ ] ( اِخ ) لقب عروةبن مروان عرقی حرار است. وی محدث و امی بود و از عبیداﷲبن عمر رقی و موسی بن اعین روایت کرده است. و ایوب بن محمد وزان و خیربن عرفة و یونس بن عبدالاعلی و سعیدبن عثمان تنوخی از او روایت کرده اند. ( از معجم البلدان ).

عرقی . [ ع َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به عَرَق . رجوع به عرق شود. || در تداول عامه ، آنکه معتاد به بسیار عرق خوردن است . (یادداشت مرحوم دهخدا).


عرقی . [ ع َ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به عرقوة. (ناظم الاطباء). رجوع به عرقوة شود.


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب احمدبن حمزةبن احمد تنوخی عرقی ، مکنی به ابوالحسن است . وی محدث و شافعی مذهب بود و در اسکندریه نزد سلفی حدیث آموخت . تولد او را سال 462 هَ . ق . نوشته اند. او در اسکندریه درگذشت و جسد او به مصر حمل شد. (از معجم البلدان ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب احمدبن سلیمان عرقی ، مکنی به ابوبکر است . وی محدث بود و از سعیدبن منصور و مهدی بن جعفر و دیگران روایت کرده است . و محمدبن یوسف بن بشر حافظ هروی ، ازوی روایت کرده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب احمدبن محمدبن حارث بن محمدبن عبدالرحمان بن عرق حمصی یحصبی عرقی است ، و نسبت به جد دارد. او محدث بود و از پدر روایت دارد و ابوالقاسم طبرانی ازاو روایت کرده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب بشربن نصربن منصور عرقی ، مکنی به ابوالقاسم است . وی فقیه شافعی مذهب بود و نسبت او به «عرق » یکی از خادمان سلطان ، که برید مصر را به عهده داشت ، می باشد. تولدبشر در بغداد بود سپس به مصر رفت و به سال 302 هَ .ق . در آنجا درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب حسین بن عیسی انصاری خزرجی عرقی ، مکنی به ابوالرضا است . وی محدث بود و از یوسف بن یحیی و محمدبن عبده و عبداﷲبن احمدبن ابی مسلم طرطوسی و محمدبن اسماعیل صائغ و دیگران روایت کرده است . و ابوالحسین بن جمیع و ابوالمفضل محمدبن عبداﷲبن محمد شیبانی و دیگران از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب عروةبن مروان عرقی حرار است . وی محدث و امی بود و از عبیداﷲبن عمر رقی و موسی بن اعین روایت کرده است . و ایوب بن محمد وزان و خیربن عرفة و یونس بن عبدالاعلی و سعیدبن عثمان تنوخی از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب محمدبن حمزةبن احمد عرقی ، مکنی بابوالبرکات است . وی محدث بود و به سال 465 هَ . ق . در مصر متولد شد و حدیث را نزد خلعی و ابن ابی داود سلفی ، و لغت را نزد ابن قطاع آموخت . او به سال 557 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب واثلةبن حسن عرقی ، مکنی به ابوالفیاض است . وی محدث بود و از کثیربن عبید و عمروبن عثمان حمصی و یحیی بن عثمان روایت کرده است . و طبرانی و عبیداﷲبن علی جرجانی از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ )خانواده ای از اهل کنعان که در عرقة ساکن بودند، و عرقة در نزد تل عرقة به شمال طرابلس واقع، که پرستندگان عشتاروت در اینجا بودند. (از قاموس کتاب مقدس ).


عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب عروةبن مروان جزری عرقی محدث و ساکن شهر عرقة بوده که از عبیداﷲبن عمر ورقی و موسی بن اعین و دیگران روایت دارد و ایوب بن محمد وزان و دیگران از او روایت کرده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).



کلمات دیگر: