کلمه جو
صفحه اصلی

غصین

عربی به فارسی

شاخه کوچک , ترکه , فهميدن , ديدن


لغت نامه دهخدا

غصین. [ غ ُ ص َ ] ( اِخ ) نام مردی.( منتهی الارب ). صاحب تاج العروس آرد: ابن درید گوید: گمان میکنم بنی غصین بطنی باشد و من برآنم که این بنی غصین امروز در غزه هستند و گروهی نیز در رمله میباشند، و شیخ عبدالقادربن غصین غزی از جمله آنان است.


کلمات دیگر: