جوجه تیغی، خارپشت، راز، ارمجی، ادم ناسازگار
ارمجی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
خارپشت
لغت نامه دهخدا
ارمجی. [ اُ م َ ] ( ص نسبی ) اُرموی. از ارومیه.
ارمجی. [ اَ م َ ] ( اِ ) بلهجه طبری ، خارپشت.
- ارمجی بَرّی ؛ خارپشت بَرّی. کوله.
- ارمجی کوهی ؛ خارپشت جبلی. تشی.
ارمجی. [ اَ م َ ] ( اِ ) بلهجه طبری ، خارپشت.
- ارمجی بَرّی ؛ خارپشت بَرّی. کوله.
- ارمجی کوهی ؛ خارپشت جبلی. تشی.
ارمجی . [ اَ م َ ] (اِ) بلهجه ٔ طبری ، خارپشت .
- ارمجی بَرّی ؛ خارپشت بَرّی . کوله .
- ارمجی کوهی ؛ خارپشت جبلی . تشی .
ارمجی . [ اُ م َ ] (ص نسبی ) اُرموی . از ارومیه .
گویش مازنی
/armeji/ جوجه تیغی
جوجه تیغی
پیشنهاد کاربران
در مازندران به جوجه تیغ، ارمجی می گویند نه خارپشت. به خارپشت تشی می گویند.
به جوجه تیغی به مازندرانی میگن تشی .
به آپاتیس یا خارپشت میگن ارمجی.
به آپاتیس یا خارپشت میگن ارمجی.
ارمجی در مازندران به جوجه تیغی گفته میشود
توجه کنید که تشی حیوان بزرگ جسه تری است که میتواند تیغ های خود را پرتاب کند و در رسته جوندگان قرار دارد و با ارمجی یا همان جوجه تیغی متفاوت است
توجه کنید که تشی حیوان بزرگ جسه تری است که میتواند تیغ های خود را پرتاب کند و در رسته جوندگان قرار دارد و با ارمجی یا همان جوجه تیغی متفاوت است
ارمجی یعنی خارپشت
تشی یعنی جوجه تیغی
تشی یعنی جوجه تیغی
کلمات دیگر: