سمعة سییة
انگشت نمایی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
رسوایی، بد نامی، انگشت نمایی
فرهنگ فارسی
۱ - معروفیت شهرت ( بنام نیک ). ۲ - شهرت ببدی (غالبا بمعنی اخیر مستعمل است ) .
لغت نامه دهخدا
انگشت نمایی. [ اَ گ ُ ن َ / ن ِ / ن ُ ] ( حامص مرکب ) شهرت کردگی درنیک نامی و یا بدنامی ولی در بدنامی بیشتر استعمال میکنند. ( ناظم الاطباء ). معروفیت. رسوایی :
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی.
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی.
سعدی.
|| نمایش چیزی به انگشت. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: