کلمه جو
صفحه اصلی

مقهور کردن


مترادف مقهور کردن : سرکوب کردن، مغلوب کردن، تارومار کردن، شکست دادن

فارسی به انگلیسی

overmaster, subjugate, tread

مترادف و متضاد

سرکوب کردن، مغلوب کردن، تارومار کردن، شکست دادن، تارومار کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) مقهور ساختن : [ ... در آن وقت که از برای انتقام سلطان سوری لشکر بسوی غزنین راند و آن شهرمقدس را بگرفت و خصمان را مقهور کرد ... ] ( لباب الالباب . نف . ۳۹ )


کلمات دیگر: