مربوط به دادههایی که میانگیر قرار گرفتهاند متـ . میانگیریشده
میان گیردار
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{buffered} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] مربوط به داده هایی که میان گیر قرار گرفته اند
متـ . میان گیری شده
کلمات دیگر:
مربوط به دادههایی که میانگیر قرار گرفتهاند متـ . میانگیریشده