مترادف ملل : ملت ها، اقوام، قبایل، قبیله ها، خلق ها، قوم ها ، ادیان، مذاهب
متضاد ملل : نحل، نحله ها
برابر پارسی : کشورها، کشور، جهان، جهانی
۱. ملتها، اقوام، قبایل، قبیلهها، خلقها، قومها ≠ نحل، نحلهها
۲. ادیان، مذاهب
(مَ لَ) [ ع . ] (مص ل .) به ستوه آمدن ، بیزار شدن .
(مِ لَ) [ ع . ] (اِ.) جِ ملت .
ملل . [ م َ ل َ ] (ع مص ) سیر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). ملال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : لاجرم خدر کسل و رعشه ٔ ملل سر انامل افتد، خامه ٔ خام از نگار کبریا و تحیات بازمی ماند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 270).
ملل . [ م َ ل َ ] (ع اِ) داغی است بر پس گوش متصل بناگوش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). داغ در پس گوش . (ناظم الاطباء).
خاقانی .
امیرمعزی .
۱. بهستوهآمدن.
۲. بیزاری؛ ملال.
ملت#NAME?