کلمه جو
صفحه اصلی

مغلقه

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مغلق : [ عبارات مغلقه ] .
بسته بسته شده

لغت نامه دهخدا

( مغلقة ) مغلقة. [ م ُ ل َ ق َ ] ( ع ص ) تأنیث مغلق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مغلق و مدخل بعد شود.
مغلقه. [ م ُ ل َ ق َ ] ( ع ص ) در بسته شده. مغلقة. || سخن مشکل. ( غیاث ) ( آنندراج ). و رجوع به مغلق شود.
- قوافی مغلقه ؛ قوافی دشوار.کلماتی که آوردن آنها در شعر به عنوان قافیه مشکل باشد. و رجوع به شاهد مدخل بعد شود.

مغلقه. [ م ُ غ َل ْ ل َ ق َ ] ( ع ص ) بسته.بسته شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
تا بود و هست نزد حکیمان روزگار
احکام شاعری ز قوافی مغلقه
در هیچ وزن و قافیه بر طبع سوزنی
ابواب هجو تو نخوهد شد مغلقه.
سوزنی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
و رجوع به تغلیق شود.

مغلقه . [ م ُ غ َل ْ ل َ ق َ ] (ع ص ) بسته .بسته شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
تا بود و هست نزد حکیمان روزگار
احکام شاعری ز قوافی ّ مغلقه
در هیچ وزن و قافیه بر طبع سوزنی
ابواب هجو تو نخوهد شد مغلقه .

سوزنی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


و رجوع به تغلیق شود.

مغلقه . [ م ُ ل َ ق َ ] (ع ص ) در بسته شده . مغلقة. || سخن مشکل . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مغلق شود.
- قوافی مغلقه ؛ قوافی دشوار.کلماتی که آوردن آنها در شعر به عنوان قافیه مشکل باشد. و رجوع به شاهد مدخل بعد شود.


مغلقة. [ م ُ ل َ ق َ ] (ع ص ) تأنیث مغلق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مغلق و مدخل بعد شود.



کلمات دیگر: