کلمه جو
صفحه اصلی

مغموز

فرهنگ فارسی

تهمت کرده متهم

لغت نامه دهخدا

مغموز.[ م َ ] ( ع ص ) تهمت کرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). متهم و معیوب. ( غیاث ). متهم. ( اقرب الموارد ). متهم به عیبی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).


کلمات دیگر: