کلمه جو
صفحه اصلی

ثکنه

عربی به فارسی

سربازخانه , منزل کارگران , کلبه يا اطاقک موقتي , انبارکاه , درسربازخانه جادادن


فرهنگ فارسی

مرکز جند میانه و مرکز اجناد بر رایات

لغت نامه دهخدا

( ثکنة ) ثکنة. [ ث ُ ن َ ] ( ع اِ )مرکز جند. میانه و مرکز اجناد بر رایات. || مجتمع جند بر لواء و علم قائد خویش. مؤلف تاج العروس از المحکم نقل میکند که کلمه فارسی است و ج ِ عربی آن ثکن است. || گروهی از کبوتران و مرغان. || گردن بند. || حمیل. || رایت. علامت. || قبر. || چاه آتش. || مغاکچه. || نیت ایمان با کفر. ( منتهی الارب ). || پاره ای پشم که بر گردن شتر آویزند. || میانه لشکر.

ثکنة. [ ث ُ ن َ ] (ع اِ)مرکز جند. میانه و مرکز اجناد بر رایات . || مجتمع جند بر لواء و علم قائد خویش . مؤلف تاج العروس از المحکم نقل میکند که کلمه فارسی است و ج ِ عربی آن ثکن است . || گروهی از کبوتران و مرغان . || گردن بند. || حمیل . || رایت . علامت . || قبر. || چاه آتش . || مغاکچه . || نیت ایمان با کفر. (منتهی الارب ). || پاره ای پشم که بر گردن شتر آویزند. || میانه ٔ لشکر.



کلمات دیگر: