( اسم ) آنکه پالوده پزد .
پالوده پز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پالوده پز. [ دَ / دِ پ َ ]( نف مرکب ) آنکه پالوده پزد. ( آنندراج ) :
شهر را غربال کردم در طلب
وآنگهی پالوده پز پیدا نشد.
شهر را غربال کردم در طلب
وآنگهی پالوده پز پیدا نشد.
ظهوری.
کلمات دیگر: