نام پیغمبری از قبیله بنی سام
ابراهیم خلیل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابراهیم خلیل. [ اِ م ِ خ َ ] ( اِخ ) نام پیغمبری از بنی سام ملقب بخلیل یا خلیل اﷲ یا خلیل الرحمن جدّ اعلای بنی اسرائیل و عرب مستعربه و انبیاء یهود. ابن تارخ یا تارح یا ترح یا آزر بت تراش بوده است. مولد او بکلده در مشرق بابل بقریه اور تقریباًدوهزار سال پیش از میلاد و معاصر نمرودبن کوش بوده است. ابراهیم قوم خویش را بخدای یگانه دعوت میکرد. نمرود فرمان داد آتشی بزرگ افروخته او را در آتش افکندند و آتش بر او بَرْد و سلام شد. برادرزاده او لوط است. ابراهیم سفری به مصر و فلسطین کرده و در صدوبیست سالگی به خِتان خویش مأمور گشت و خانه کعبه بناکرده اوست. خدای تعالی به ابراهیم قربان کردن پسر خود اسماعیل را ( بروایت مسلمین ) و یا اسحاق ( بروایت یهود ) امر فرمود و آنگاه که به اجرای امر خدای میپرداخت بذبح گوسفندی بجای پسر مأمور گشت. او در صدوهفتادسالگی درگذشته است. و گفته اند که آزر ( قرآن 74/6 ) مخفف العازر نام خادم او بوده است. و صاحب حدودالعالم گوید روضه اش به شام بشهر مسجد ابراهیم است. و دو پسر او یکی موسوم به اسحاق از ساره پدر بنی اسرائیل و دیگری اسماعیل از هاجر جد اعلای عرب عدنانی است و بطور تخفیف در شعر نام او را براهیم نیز آورده اند :
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.
وین براهیم از شرف بگریخت راند.
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.
ناصرخسرو.
آن براهیم از تلف بگریخت ماندوین براهیم از شرف بگریخت راند.
مولوی.
کلمات دیگر: