کلمه جو
صفحه اصلی

یصهر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یُصْهَرُ: آب می شود - ذوب می گردد - گداخته می گردد (از کلمه صهر به معنای آب کردن )
ریشه کلمه:
صهر (۲ بار)

«یُصْهَرُ» از مادّه «صَهر» (بر وزن قهر) به معنای آب کردن «پیه» است، و «صِهر» (بر وزن فکر) به معنای داماد.
به فتح (ص) گداختن. «صَهَرْتُ الشَّیْ‏ءَ فَانْصَهَرَ:اَذَبْتُهُ فَاَذابَ» . با آن حمیم آنچه در شکم دارند و پوستهایشان گداخته شود. نظیر. و آیه . * . صِهر به کسر (ص) قرابت ازدواجی است. در قاموس و اقرب معنای اولی آن را قرابت گفته. در مجمع فرموده: نسب راجع به ولادت نزدیک است، صهر خلطه‏ای است شبیه قرابت مصاهره در نکاح به معنی مقاربت است. در نهج البلاغه خطبه 3 فرموده:«وَ مالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ» یعنی: دیگری برای قرابت و داماد بودنش از من منحرف شد. مقصودعبد الرحمن عوف است که چون شوهر خواهر عثمان بود به او متمایل شد. و در خطبه 162 هست که به عثمان فرمود:«وَقَدْ نِلْتَ مِنْ صِهْرِهِ مالَمْ یَنالاً» یعنی از قرابت و دامادی پیامبر به چیزی رسیده‏ای که ابوبکر و عمر نرسیده‏اند. مراد از نسب و صهر در آیه چنانکه گفته‏اند مرد و زن است و نیز گفته‏اند در آن مضاف مقدّر است یعنی: «ذانسب و ذاصهر» یعنی:خدا آن است که از آب (نطفه) بشر آفرید و او را نر و ماده قرار داد مثل . به نظر می‏آید علت اطلاق نسب به پسران آن است که به پدران نسبت داده می‏شود و علت اطلاق صهر به دختران آن است که مورد مصاهره و پیوند با دیگران قرار می‏گیرند.


کلمات دیگر: