کلمه جو
صفحه اصلی

ابرنجین

فرهنگ فارسی

( اسم ) حلقه ای از زر یا سیم و مانند آن که زنان برای زینت بر مچ و بند دست یا مچ و بند پای کنند و آنرا اورنجن و اورنجین نیزنامند و آنچه را بر دست کنند دست آبرنجن و دست آورنجن و دست اورنجن و دست اورنجین و دست بند گویند و عرب سوار گوید . و آنچه را بر پای کنند ابرنجن و پای آبرنجن و پایابرنجین و پای اورنجن و پای اورنجین گویند و عرب خلخال نامد .

لغت نامه دهخدا

ابرنجین. [ اَ رَ ] ( اِ ) اَبرنجن.


کلمات دیگر: