( صفت ) تیره روز غمگین سیه روز سیه بخت .
تاریک روز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تاریک روز. ( ص مرکب ) تیره روز. ( آنندراج ). غمگین. سیه روز و سیه بخت. ( ناظم الاطباء ) :
دل تاریک روزم را شب آمد
تن بیمارخیزم را تب آمد.
از من تاریک روز طلعت روشن متاب.
دل تاریک روزم را شب آمد
تن بیمارخیزم را تب آمد.
نظامی.
ای ز تو خورشید چرخ در مرض تَف و تاب از من تاریک روز طلعت روشن متاب.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: