کلمه جو
صفحه اصلی

اراسته کردن

فارسی به انگلیسی

perk

فرهنگ فارسی

( آراسته کردن ) ( مصدر ) آراستن یاخود ( خویشتن ) را آراسته کردن . تصنع .
تصنع آراستن

لغت نامه دهخدا

( آراسته کردن ) آراسته کردن. [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تزیین. آراستن. تقیین. قبن. تمویه.
- خویشتن را آراسته کردن ؛ تصنع.


کلمات دیگر: