کلمه جو
صفحه اصلی

اذرعات

فرهنگ فارسی

شهریست بشام

لغت نامه دهخدا

اذرعات. [ اَ رِ / رَ ] ( اِخ ) شهریست بشام. ( منتهی الارب ). نزدیک بلقاء مجاور زمین بلقاء و عَمّان و شراب آن معروف است و نسبت بدان اذرعی است : خمرٌ اذرعیة. و ایرانیان بدانجا رومیان را شکست داده اند و گویند که مراد از ادنی الأرض در آیه کریمه «الم غلبت الروم فی ادنی الارض » همین اذرعات است و بزمان طغتکین ملک شام در سال 512 هَ. ق. این شهر بدست مسیحیان افتاد و آنجا را نهب و غارت و ویران کردند. از مشاهیرصلحاء و محدثین عده ای منسوب بدین شهر باشند. و از جمله اسحاق بن ابراهیم اذرعی است. ( قاموس الاعلام ترکی ).و رجوع به امتاع الاسماع مقریزی جزء اول ص 105 شود.


کلمات دیگر: