کلمه جو
صفحه اصلی

مسحقونیا

فرهنگ فارسی

( اسم ) مرهمی که از اختلاط گرد ( پودر ) کف شیش. مذاب ومقدار کمی آهک و روغن تهیه میشود و جهت معالج. برخی از امراض جلدی مصرف میشده است . توضیح ۱ کف شیشه عبارت از ماده ایست که از ترکیب مغنسیا با اکسیدهای فلزی موجود در کربناتهای قلیایی - که جهت ساختن شیشه بکار میروند - بدست میاید و چون سبک وزنست درموقع ذوب سنگهای شیشه در سطح مذاب قرار میگیرد . توضیح ۲ چون در خاکستر حاصل از سوختن انساج گیاهی مقادیری کربناتهای مختلف موجود است و گاهی برای ساختن این مرهم بجای افزودن کربنات کلسیم خالص خاکستر افزوده میشود ازین جهت این مرهم را مرهم خاکستر نیز گویند .

لغت نامه دهخدا

مسحقونیا. [ م َ ح َ ] ( معرب ، اِ ) به لغت یونانی کف آبگینه را گویند و آن آبی باشد که مانند کف بر روی آبگینه پیدا گردد و آن را به عربی زبدالقواریر و ماءالزجاج خوانند. ( از برهان ). کفک آبگینه را گویند و پاره های او را هیئت پهن بود و زودشکسته شود، و آن چیزی است که چون جوهر آبگینه پخته شود و بر سر او به شبه پوده سیاه چیزی بایستد. قوت او چون قوت آبگینه باشد بلکه الطف و ازید از او بود. ( تذکره ضریر انطاکی ). شامل کف شیشه ای است که بعد ازگداز شیشه بر روی آن مانند شیشه رقیقی ظاهر می شود و شامل احجار مطبوخه است که شیشه و سنگ سرمه و اقلیمیا و راسخست را سائیده و تسقیه به آب آهک و آب قلی نموده که بجوشانند. ( از مخزن الادویه ). کفکی که بر شیشه مذاب افتد، و بعضی گفته اند زجاج شامی است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مسجوقونیا. مسحوقونیا. مسحوقینا.


کلمات دیگر: