کلمه جو
صفحه اصلی

استیلاد

فرهنگ فارسی

طلب بچه کردن

لغت نامه دهخدا

استیلاد. [ اِ ] ( ع مص ) طلب بچه کردن.فرزند خواستن. || مادر فرزند کردن کنیزک را. ام ولد کردن. || محبت کردن با کنیزک تا از وی فرزند آید. ( تاج المصادر بیهقی ). ولادت خواستن. ( غیاث ). با کنیزک آرمیدن برای فرزند شدن. صحبت کردن با کنیزک تا از او فرزند باشد. ( زوزنی ). طلب الولد من الامة. ( تعریفات جرجانی ). || ( اصطلاح فقه ) الاستیلاد در لغت مطلقاً به معنی طلب فرزند و شرعاً قرار دادن کنیزیست بنام مادر کودک ( ام وَلد ) و این عمل به دو شی صورت پذیرد: یکی دعوی کودک ، مادر بودن کنیز را نسبت بخود، دیگر مالک بودن پدر مر کنیز را، یعنی کنیز، زرخرید پدر کودک باشد. کذا فی جامع الرموز فی فصل التدبیر. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). در اثر نزدیکی مولی با اَمه خود ولدی بوجود آمدن اگرچه علقه باشد. استیلاد موجب آن است که اختیارات مولی نسبت بمستولده محدود شود و جز در موارد مخصوص نتواند او را بغیر منتقل کند مگر اینکه انتقال سبب تسریع در آزادی او گردد. منظور از تحدید اختیارات آن است که مستولده پس از مرگ مولی از سهم الارث ولد خود آزاد شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استیلاد در دو معنا به کار رفته است:۱. استعداد باردار کردن و باردار شدن.۲. باردار شدن کنیز از مولا (امّ ولد شدن کنیز).استیلاد به معنای نخست، شامل مرد و زن آزاد و برده می شود و احکام آن در باب نکاح آمده است.استیلاد به معنای دوم، خود، بابی از ابواب فقه است و از آن در این باب و نیز باب های تجارت، وصیّت، طلاق، ارث و قصاص به مناسبت سخن رفته است.
استیلاد به معنای نخست، شامل مرد و زن آزاد و برده می شود و احکام آن در باب نکاح آمده است.
شرط استیلاد در عقد نکاح
هرگاه مرد یا زن استیلاد را در عقد نکاح برای دیگری شرط کند و بعد نازایی اش آشکار شود، شرط کننده می تواند عقد را فسخ کند؛ هر چند برخی با این استدلال که با امکان و احتمال بچّه دار شدن در آینده، نمی توان به نازایی علم پیدا کرد، فسخ عقد را جایز ندانسته اند.
استیلاد به معنای دوم
استیلاد به معنای دوم، خود، بابی از ابواب فقه است و از آن در این باب و نیز باب های تجارت، وصیّت، طلاق، ارث و قصاص به مناسبت سخن رفته است.
حکم استیلاد
...


کلمات دیگر: