کلمه جو
صفحه اصلی

تلخ گفتار

فرهنگ فارسی

کسی که سخنان وی درشت و تلخ باشد .

لغت نامه دهخدا

تلخ گفتار. [ ت َ گ ُ ] ( ص مرکب ) کسی که سخنان وی درشت و تلخ باشد. ( ناظم الاطباء ). تلخ سخن :
ز شورش کردن آن تلخ گفتار
ترشرویی نکردم هیچ در کار.
نظامی.
چو مرد ترشروی تلخ گفتار
دم شیرین ز شیرین دید در کار.
نظامی.
معلم کتابی را دیدم در دیار مغرب ترشروی و بدخوی و تلخ گفتار. ( گلستان ).


کلمات دیگر: