کلمه جو
صفحه اصلی

بشر اسدی

فرهنگ فارسی

نام عاشق هنده ٠ وی عاشق هنده بود و جان خود را بر سر عشقش گذاشت ٠

لغت نامه دهخدا

بشر اسدی. [ ب ِ رِ اَ س َ ] ( اِخ ) نام عاشق هنده. ( مؤید الفضلاء ). وی عاشق هنده بود و جان خود را بر سر عشقش گذاشت. جعفرسراج این داستان را بتفصیل در کتاب مصارع العشاق خویش آورده است. رجوع به هنده و الاصابة ج 1 ص 162 شود.


کلمات دیگر: