کلمه جو
صفحه اصلی

موم ریز

فرهنگ فارسی

ریزنده موم .

لغت نامه دهخدا

موم ریز. ( نف مرکب ) ریزنده موم. موم ریزنده. آنکه ریختن شمع پیشه دارد. آنکه به ساختن شمع اشتغال ورزد. شماع.( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موم گر و شماع شود.


کلمات دیگر: