کلمه جو
صفحه اصلی

موضح

فرهنگ فارسی

نعت فاعلی از توضیح پیدا کننده و آشکار نماینده ٠

لغت نامه دهخدا

موضح. [ ض ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از ایضاح. پیداکننده و آشکار نماینده و واضح کننده. ( ناظم الاطباء ). پیدا و آشکارکننده. ( آنندراج ) : و صلوات... نثار روضه ٔ... افضل رسل و موضح سبل. ( تجارب السلف ). و رجوع به مُوَضِّح شود. || مردی که دارای فرزند خوبروی گردد. ( ناظم الاطباء ). مردی که فرزند سپید شود او را. ( آنندراج ).

موضح. [ م ُوَض ْ ض ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از توضیح. پیداکننده و آشکارنماینده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به موضِح شود.

موضح . [ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایضاح . پیداکننده و آشکار نماینده و واضح کننده . (ناظم الاطباء). پیدا و آشکارکننده . (آنندراج ) : و صلوات ... نثار روضه ٔ... افضل رسل و موضح سبل . (تجارب السلف ). و رجوع به مُوَضِّح شود. || مردی که دارای فرزند خوبروی گردد. (ناظم الاطباء). مردی که فرزند سپید شود او را. (آنندراج ).


موضح . [ م ُوَض ْ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از توضیح . پیداکننده و آشکارنماینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به موضِح شود.


دانشنامه عمومی

موضح (یمن). موضح نام روستایی است در ناحیهٔ (الضاد المَحَجة) ،، در ناحیهٔ (خولان العالیة)، از توابع تَعِز در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۱۳۵) نفر (۵ خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: