کلمه جو
صفحه اصلی

مولوخ

لغت نامه دهخدا

مولوخ. [ م ُ لُخ ْ ] ( اِخ ) خدای آتش کنعانیان که برای او بچه ها را در آتش قربانی می کردند و مجسمه او را مانند انسانی می ساختندکه دارای سری مانند گاو بود. و رجوع به مولک شود.

دانشنامه عمومی

مولوخ (از ریشه عبری:מלך ملک به معنای پادشاه) که مولچ، مولخ، مُلُخ، مولوک، مولک، مولاک نیز نامیده می شود نام یکی از خدایان قدیم عمونیان است. مولوخ در کنعان، فنیقیه، شمال آفریقا و شام پرستش می شد.به عنوان خدای فنیقی ها و کنعانیها، پرستش مولوخ همراه با نوع خاصی از قربانی کردن کودکان توسط والدین آنها بود. داستان مولوخ در کتاب تثنیه و کتاب لاویان به عنوان نوعی از بت پرستی ذکر شده است (لاویان ۱۸:۲۱ "و تو نباید اجازه دهی هیچیک از فرزندانت از درون آتش مولوخ عبور کنند."). در عهد عتیق جهنا (که واژه جهنم نیز از آن گرفته شده است) منطقه ای در خارج اورشلیم بود که کودکان برای بعل و سایر خدایان کنعانی نظیر مولوخ توسط آتش قربانی می شدند. از این رو خدا در عهد عتیق این منطقه را به عنوان سمبلی از پلیدی و آتش جهنم مثال می زند.
مالک (فرشته)
حروف عبری מלך (ملک) به معنی پادشاه هستند. در قوانینی که به موسی عرضه شد، اسرائیلیها به شدت از آنچه در مصر و کنعان رایج بود نهی شدند. در دین یهودیت پریدن کودکان از درون آتش، جزء گناهان بسیار بزرگ است.
در لاویان ۱۸:۲۱:
هیچ یک از فرزندان خود را برای قربانی به مولوخ ندهید، زیرا شما نباید نام خدا را آلوده کنید. من خدای واحد هستم.


کلمات دیگر: