( خواب آوردن ) ارقاد موجب خواب شدن
خواب اوردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( خواب آوردن ) خواب آوردن. [ خوا / خا وَ دَ ] ( مص مرکب ) ارقاد. ( یادداشت بخط مؤلف ). موجب خواب شدن. بخواب بردن :
سایه خواب آرد تو را همچون سمر
چون برآید شمس انشق القمر.
سایه خواب آرد تو را همچون سمر
چون برآید شمس انشق القمر.
مولوی.
کلمات دیگر: