کلمه جو
صفحه اصلی

درختی

فارسی به انگلیسی

arboreal, tree-shaped, planted with trees

arboreal


فارسی به عربی

شجری

مترادف و متضاد

arboraceous (صفت)
درختی، درخت نشین، بشکل درخت

arboreal (صفت)
درختی، دارزی، چوبی

dendriform (صفت)
درختی، مانند درخت

فرهنگ فارسی

ویژگی سازگاری با زندگی در درخت یا در میان درختان


لغت نامه دهخدا

درختی. [ دِ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به درخت. هر چیز که نسبت به درخت دارد، چون سیب درختی و جز آن. || از رستنی ها آنچه همانند درخت تنه و ساقه دارد و بر زمین گسترده نباشد چون شاه پسند درختی ، شمشاد درختی و جز آن. رجوع به درخت شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{arboreal} [کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی سازگاری با زندگی در درخت یا در میان درختان


کلمات دیگر: