کلمه جو
صفحه اصلی

درخواست وقفه

فرهنگ فارسی

نشانک/ سیگنالی که برنامۀ جاری را قطع و برنامۀ ضروری‌تری را به کار می‌اندازد


دانشنامه عمومی

درخواست وقفه، وقفهٔ سخت افزاری یا در معنای دقیق تر درخواست تعلیق (به انگلیسی: interrupt request) (به اختصار آی آرکیو (IRQ)) پیغامی است که از طریق خط ورودی/خروجی سخت افزارهایی مانند مودم یا صفحه کلید به ریزپردازنده یا ریزکنترل گر* فرستاده می شود تا ریزپردازنده، وظیفهٔ در حال انجام خود را به حالت تعلیق گذاشته و به دستور سخت افزار پاسخ دهد. با این رویه، هرگونه تعارض در کار دستگاه های جانبی متصل به یک درگاه؛ و زمان انتظار برای اجرای برنامه ها به حداقل می رسد.
کنترل کننده قابل برنامه ریزی وقفه پیشرفته (به انگلیسی: Advanced Programmable Interrupt Controller) یا APIC
برنامه کنترل وقفه
آدرس پایگاه ورودی/خروجی
اتصال و اجرا (Plug and play)
سرشماری در علوم رایانه ای
تعارض تعلیقی (IRQ conflict)
این اصطلاح رایانه ای برای اشاره به پیغام هایی به کار می رود که برای قطع و تعلیق خطوط در گذرگاه ها یا بازرسی خط ورودی وقفه از طرف کنترل کننده های قابل برنامه ریزی وقفه* (PIC) ارسال می شود. سطح درخواست وقفه (IRQL)* اصطلاحی برای اولویت بندی درخواست های وقفه است. خطوط وقفه معمولاً توسط شاخصی با قالب IRQ در کنار یک عدد شناسایی می شوند. برای مثال در کنترل کننده های خانوادهٔ ۸۲۵۹ اینتل، هشت ورودی وقفه وجود دارد که معمولاً IRQ0 تا IRQ7 نامیده می شوند و در سیستم های رایانه ای مبتنی بر ‎ x۸۶ ‏ که از دو کنترل کننده از این نوع استفاده می کنند، نامگذاری این مجموعه از خطوط، از IRQ0 شروع شده و با IRQ15 پایان می یابد.
ورودی های ۰ تا ۷ «کنترل گر مسلط» یا مَستِر پیک (به انگلیسی: Master PIC) و ورودی های ۸ تا ۱۵ «کنترل گر پیرو» (به انگلیسی: Slave PIC) نامیده می شوند.
مجموعهٔ بسیاری از مدارهای الکترونیکی تخصصی در رایانه ها، برای یک وظیفهٔ خاص و جداگانه گمارده شده اند. مانند مدیریت نمایش بر روی صفحه نمایش یا فعالیت دیسک یا یک رابط شبکه. دلیل ویژه خواندن آن ها این است که به انجام هرگونه وظایفی غیر از آن هایی که بهشان محول شده قادر نیستند و پردازنده مرکزی هادی و مرکز ارتباطات آنهاست.

فرهنگستان زبان و ادب

{interrupt request} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نشانک/ سیگنالی که برنامۀ جاری را قطع و برنامۀ ضروری تری را به کار می اندازد


کلمات دیگر: