کلمه جو
صفحه اصلی

ادن

عربی به فارسی

محکوم کردن , محکوم شدن


فرهنگ فارسی

( آدن ) پسوندیست که باخر ریش. دستوری ملحق گردد و مصدرسازد : گشادن نهادن .
مرد خمیده کوتاه دست

لغت نامه دهخدا

ادن. [ اَ دَن ن ] ( ع ص ) کوزپشت ( مرد ). مرد خمیده. ( مؤید الفضلاء ). مرد خمیده پشت. ( آنندراج ). آنک پشت وی به دو درآمده بود. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مهذب الاسماء ). قوزپشت. سینه و پشت به اندرون رفته. || پشت فرونشسته. || آنکه گردنش بدوش فروشده باشد. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || کوتاه دستها ( اسب ). اسبی کوتاه دست. ( تاج المصادر بیهقی ). || بیت ادن ؛ خانه پست. مؤنث : دَنّاء.

ادن. [ اِ دِ ] ( اِخ ) ( ایتونای رومیان است ) شطی است در انگلستان که بخلیج سُلوَی و بحر ایرلند ریزد و از کارلیل تا مصب وی قابل کشتی رانی است. طول مسیر آن تقریباً 100 هزار گز است.

ادن . [ اَ دَن ن ] (ع ص ) کوزپشت (مرد). مرد خمیده . (مؤید الفضلاء). مرد خمیده پشت . (آنندراج ). آنک پشت وی به دو درآمده بود. (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). قوزپشت . سینه و پشت به اندرون رفته . || پشت فرونشسته . || آنکه گردنش بدوش فروشده باشد. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || کوتاه دستها (اسب ). اسبی کوتاه دست . (تاج المصادر بیهقی ). || بیت ادن ّ؛ خانه ٔ پست . مؤنث : دَنّاء.


ادن . [ اِ دِ ] (اِخ ) (ایتونای رومیان است ) شطی است در انگلستان که بخلیج سُلوَی و بحر ایرلند ریزد و از کارلیل تا مصب وی قابل کشتی رانی است . طول مسیر آن تقریباً 100 هزار گز است .


دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: